الگوی رفتار سیاسی و انتخاباتی زنان
ناصر رومیانی/ کشکان: بر اساس پژوهش های موجود، زنان نسبت به مردان از آگاهی سیاسی کمتری برخوردارند، در مقایسه با مردان از نظر سیاسی بی تفاوت ترند و یا در صورت مشارکت در زندگی سیاسی بیشتر از مردان به احزاب راست و محافظه کار گرایش دارند. در این زمینه یکی از صاحب نظران سیاسی اروپا گفته […]
ناصر رومیانی/ کشکان: بر اساس پژوهش های موجود، زنان نسبت به مردان از آگاهی سیاسی کمتری برخوردارند، در مقایسه با مردان از نظر سیاسی بی تفاوت ترند و یا در صورت مشارکت در زندگی سیاسی بیشتر از مردان به احزاب راست و محافظه کار گرایش دارند.
در این زمینه یکی از صاحب نظران سیاسی اروپا گفته است که:”وحدت نظر کامل میان شوهر و زن در امور سیاسی،نتیجه سلطه مردان در حوزه سیاسی است.”
در بسیاری از موارد نگرش سیاسی زنان صرفا همان نگرش شوهرهایشان است و گاه نیز عکس آن مشاهده می شود و یا اینکه دسته کم زن و شوهر از احزاب و نامزدهای یکسانی حمایت می کنند.
پژوهش های زیادی در حوزه رفتار سیاسی زنان انجام گرفته که نشان می دهد مشارکت زنان در زندگی سیاسی، مشارکتی مستقل نیست بلکه تابع علایق مردانه ای است که همه جا در زندگی سیاسی حاکم است.
به عبارت دیگر سیاست “مشغله ای مردانه” تلقی می شود.
همچنین استدلال شده است که ” تنها زنان از آرا سیاسی شوهران خود در نتیجه شور و مشورت با آنها آگاه هستند و مردان احساس نمی کنند در خصوص سیاست با زنان خود مشورت کنند.”
پژوهشی توسط پرفسور میلین استاد دانشگاه لندن در سال ۱۹۵۸میلادی صورت گرفته بود که نشان می داد که رای سیاسی زنان بلافاصله پس از تغییر رای شوهرانشان تغییر کرده است.
حداقل اینکه یکی از عوامل تعیین کننده رای سیاسی زنان ،رای شوهرانشان است.همچنین پس از ازدواج احتمال تغییر رای سیاسی زنان و گرایش آن ها به رای شوهران خود بسیار بیشتر است تا عکس آن.
در آلمان زنان و شوهرانشان مثل هم رای می دهند،زن ها معمولا شوهران خود را در امور سیاسی آگاه تر می دانند.(پرفسور لیپست،لندن)
بنابر پژوهش های های پرفسور لیپست “تقریبا در تمام کشورهایی که درباره آنها اطلاعاتی در دست است زنان بیش از مردان از احزاب محافظه کار حمایت می کنند.”
زنان حاضر در مجلس نهم شورای اسلامی کشورمان هم اکثریت از جریان راست محافظه کار می باشند که در تصدیق پژوهش لیپست می باشد.
روی هم رفته زنان نسبت به مردها تاحدودی راست گراتر هستند اما چنین استنتاجی روشنگر اوضاع مشخص تاریخی نیست.
بی تفاوتی سیاسی زنان لازمه تداوم نظام اجتماعی،سیاسی فرهنگی و… مردسالارانه است. انفعال سیاسی زنان نیز تنها می تواند نتیجه “منطق” چنین سلطه ای باشد.
دکتر حسین بشیریه در کتاب جامعه شناسی سیاسی مسله رفتار سیاسی زنان را در آخر این گونه بیان می کند:
پژوهش هایی که درباره نقش سیاسی زنان انجام شده از دیدگاه علایق و ارزش های مقبول جنس مسلط (مرد ها) صورت گرفته و سلطه مردان را امری طبیعی فرض کرده اند.
با وجود تلاش بانوان و تأکید بسیاری از نمایندگان مجلس برای افزایش حضور بانوان در خانه ملت، تعداد بانوانی که توانستهاند با انتخاب مردم وارد مجلس شوند نه تنها از عدد ۱۴ در مجلس پنجم تجاوز نکرده است بلکه این تعداد پس از مجلس هفتم در مجالس بعدی با سیر نزولی مواجه شده است.
در جدول زیر میتوانید آمار مقایسهای نمایندگان زن حاضر در مجلس اول تا نهم را ببینید.
منابع:
جنسیت و مشارکت سیاسی_عباس محمدی اصل
جامعه شناسی سیاسی_حسین بشیریه
سایت تابناک
سایت همشهری آنلاین
خبرگزاری ملت
جناب آقای رومیانی این تحقیقات را که نباید به کل جوامع تعمیم داد یک نسخه پیچیدن برای بانوان ارجمند و فرهیخته که توسط یک شخص در ۵۷سال پیش که اتفاقأ مورد بی مهری دانشمندان در آن زمان نیز قرار گرفته ، نمیتواند حضور پررنگ بانوان در عرصه های مختلف سیاسی ، اجتماعی ، ورزشی و…نادیده بگیرد. بارها مرا به فیمینیست بودن متهم کرده اند اما حقیقت این است که زن فقط ماشین تولید مثل و مسوول ادامه بقا نیست . جامعه بانوان امروز ما که نیمی از جمعیت کشور را دارا میباشد اکثرأ فرهیختگانی روشنفکرند که از قضا ، تربیت نیم دیگر جامعه را بر عهده دارند و به عبارتی آینده سازان و مدیران آتی کشور را تربیت میکنند پس به همین دلیل واضح، یک معلم رأی و نظر خود را مستقل از شاگردش خواهد داشت. شما چرا به ترکیب نمایندگان زن در دوره ششم مجلس اسلامی اشاره نکردید!؟ امثال خانمهایی چون سرکار خانم حقیقت جو و همسر دکتر مهاجرانی و خانم هاشمی محافظه کار و جناح راستی بودند!؟ دیگر زمان آن فرا رسیده که الیگارشی ثروت و قدرت و علم و… منحصر به مردان باشد. همین الان رئیس جمهور چند کشور امریکای جنوبی وجنوب شرق آسیا، صدراعظم آلمان و .. خانم هنستند که اتفاقأ جز خانمهای پرقدرت و بانفوذ در دنیا محسوب میشوند و در موسسه نظرسنجی گالوپ از خیلی از سران ممالک مشهور، متنفذترن. زنان و بانوان سرزمینم ایران سالهاست که با جنبش های نوین اجتماعی سعی در ستاندن حق و حقوق خود به طور کامل هستند و خوشبختانه به موفقیتهایی نیز دست یافته اند که صد البته با نفظه آرمانی فاصله زیاد است. بیاییم نگاه و دید خودمان را به بانوان تغییر دهیم چرا که تاریخ نشان میدهد هرگاه زنان سرزمینی دارای شان و منزلت و جایگاه واقعی شان بوده اند آن جامعه ، جامعه ای پویا و مترقی با ضریب امنیتی و روانی بالا بوده است. امیدوارم بانوان فهیم و باوقار ایران زمین به تمام خواسته های به حق خود از جمله حقوق شهروندی و آزادی بیان و عقیده و …برسند . به قول بزرگ زن شاعر ایران” دوباره میسازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش”
[پاسخ]