آوایی اهورایی از اعماق قرون/ یادی از عینعلی تیموری

مهدی زینی/ کشکان: «هوره» آوازیست بی ساز و بر آمده از اعماق تاریخ زاگرس نشینان که احساسات پاک وهمنوع دوستی مردمان دیار لک نشین را فریاد می زند. این آوای اهورایی و آسمانی توسط مردمان لک زبان در مواقع محتلف غم وشادی و قرار گرفتن در نقاط مرتفع و غرور آفرین کوه ها و بزم آرایی […]

۱aav19nhla1058

مهدی زینی/ کشکان: «هوره» آوازیست بی ساز و بر آمده از اعماق تاریخ زاگرس نشینان که احساسات پاک وهمنوع دوستی مردمان دیار لک نشین را فریاد می زند. این آوای اهورایی و آسمانی توسط مردمان لک زبان در مواقع محتلف غم وشادی و قرار گرفتن در نقاط مرتفع و غرور آفرین کوه ها و بزم آرایی و گذراندن زمستان های سرد و شب نشینی های گروهی، اجرا می شود.جدیدا برخی خوانندگان لک زبان آن را با ساز می خوانند. آنچه صرفا هوره نامیده می شود مختص مردمان لک زبان است ،کسانی هم که خود را کرد می خوانند آن را به گونه ای عاشقانه اجرا می کنند .در مقالات و نوشته های مردمان کرد زبان برای هوره مقام های زیادی بر شمرده اند که آنچه ما مشاهده کرده ایم وشنیده ایم هوره ای است به سبک استاد هوره ی کردی،علی نظرمنوچهری. در صد بالایی از کلمات و ابیات اجرا شده در هوره ی کردی، لکی هستند وعاشقانه. در میان لک زبانان ، هوره در مقام های مختلف اجرا می شود. آنچه بیشتر از هوره ی لکی فهمیده می شود غم واندوه است. مقام های تقریبا شاد هم دارد که سبک های،” کوی چر و سوار چر” نمونه ی معروف آن است.

نمونه ای از ابیات هوره ی کردی که از زبان مرد برای جنس مخالف گفته می شود هر چند که غمگین است اما درونمایه ی عاشقانه دارد ، در واقع اکثر ابیات کردی هوره اینگونه است. در اصل مقامات سحری و باریه باریه و جلوشاهی ممکن است در ریتم متفاوت باشند اما یک خانواده هستند با درونمایه ای عاشقانه. :

بیلا من بمرم بچم له کیست / تا بوم وه باخاوان خرمان گیست

خیلی وه خده  له لیلت بریامه / چوین چراخ بی نفت له دور گه ریامه

ئه را نپیرسیت وه حال و دردم / گریانت مه یو وه ره نگ زه ردم

هاوسای عزیزم له لام بار که رده / قولی تیم دایده چوی ئه زیز مه رده

چوین مه جنون گردیم و دوی جه لاوه /من هر واو فکره تاسی لیلاوه

(هوره ی جافی کرمانشایی /حمزه ی صفری )

له ئیره تا ئوره یه چه نی دویره / کلکیِ قاقه ز پوسُ سه موره

نه قاقه ز دیرم نه قلم دوات / راز دله گه م بنویسم ولات

(هوره ی مرحوم علی نظر منوچهری استاد هوره ی کردی)

در بین هوره چرهای لک زبان به جرات میتوان گفت که مرحوم عینعلی تیموری در این رشته صاحب سبک است و مقام های هوره ی ایشان توسط دیگران تقلید و اجرا شده است ،هر چند که هم اکنون هوره چرهای قابل شماری داریم.در زیر نمونه ابیات لکی که بیشتر حماسی و در مرگ عزیزان و غمگین اجرا می شود ذکر می گردد:

سیل که ئی جبهه چوی لال ئو دیزه وه /چوین ئره خ که مه ر خوین دولاویزه وه

جه نگی تو کردت مه ر ئاهنگران /چمان روسه م بی وه مازنده ران

مال ئه زیز براکه م به رز ئو دیاری/ویرونه بیه ئی بی سه رداری

دو شالی بوئین قیت باریکه / وه جاییی مه چی ته نگ و تاریکه

کویه ل پوشیانه برگی ئی داوار / دُما براکه م کی بچوئه شکار

دو قطار داسیِ هردک چه پ ئو راس / شو وه شوئه خون روژ ه ریِ ته قاس

از اینگونه ابیات فولکلور که خمیر مایه ی هوره ی لکی است بسیار و الی ما شا الله.

آنچه مورد نظر این مقاله است ،معنی ومفهوم و ریشه ی تاریخی واژه ی هوره است.

در مورد بن و ریشه و تاریخ پیدایش هوره  تحقیق واظهار نظر فراوانی به عمل آمده است. برخی آن را اولین آوای انسانی دانسته اند،برخی آن را دنباله و تصویری از نیایش ها و سرودهای اوستا می دانند،برخی این واژه را برگرفته از واژه ی هور (خورشید)و برخی اصل آن را از اهوره مزدا  و یا آن را اهورایی می دانند. در زیر هر کدام را مورد نقد و جرح و تعدیل قرار می دهیم.

انسان از زمانی که به صدای باد، صدای رودخانه و ریزش آبشارها از کوهستان ، آواز یک پرنده ، آه و ناله های اطرافیان خود به خاطر درد و رنج و انتقال احساسات خود به دیگران و یا در یافت آن آشنا شد به تاثیر این پدیده ها بر روی ذهن و احساسات خود پی برد.در آن زمان انسان ها نمی دانستند که این آواها نوعی از موسیقی هستند ، ولی تحت تاثیرآن مسرور یا دلتنگ و ملول می گشتند.

جواد مفرد کهلان در کتاب تاریخ اساطیری ایران وقتی که در مورد واژه های «عجم» و  «گور» (گبر سخن می گوید ، معتقد است که «گور» (گبر ) به معنی جمع مردم و انجمن و در نهایت به معنای «انجمن گرد آتش» است که دانایان سرود دینی زردشتی و گروهی خاص به نام «گوران ها» محسوب می شوند. این گفته تاییدی است بر اینکه علاوه بر سرود خوانی زردشتیان در مواقع معین ،گاهی هم مانند: شب ها و اوقات فراغت نیز سروده های دینی را به صورت آنچه هم اکنون مردمان لک زبان «هوره» یا «گورانی» می خوانند ،در کنار آتش اجرا می کرده اند.در زبان لکی اضافه بر «هوره» برای این مقام موسیقی لفظ «گورانی»(گُرُنی) را هم به کار می برند که بر گرفته از نام گروه سرودخوان اوستاییست.

به نظر می رسد که ابتدا متن هوره همان سروده های دینی اوستا بوده و برای نزدیکی به خدا و نوعی عبادت محسوب می شده است. با خواندن این سروده ها افراد خواننده به سکینه ی قلبی و آرامش دست می یافتند ، با مشاهده ی این تاثیر ، هنگام روبرو شدن با تالمات روحی و یا مصیبت از دست دادن عزیزان و قهرمانان که حاصلش غم و اندوه فراوان بود ،هوره را بهترین آرام کننده و تسلی بخش قلب ها یافته و به آن تمسک جستند و اشعاری غیر از گاثاها را جانشین کردند و به خاطر ذهنیت اهورایی بودن سروده های اوستا ، مقام جدید را هم «هوره» و «گورانی» نامیدند.

در اوستا می خوانیم که :«ای امشاسپندان ! آماده ام که شما را زوت ،ستاینده ، خواننده ،پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم.» از این دعا که در اوستا ذکر گردیده است ، معلوم می گردد که زردشتیان امشاسپندان را با آواز خوانی و سرود خوانی می ستوده اند.

(اوستا دوست خواه ،کرده ی پنجم ، بند اول،ص ۵۳۳)

همچنین آمده است : «ما می ستاییم هات ها ،پتمان ها ،واژه های «یسنه»(هفت هات پسین)را چه خوانده،چه باژ گرفته،چه سروده ،چه ستوده.»(اوستا جلد دوم ،دوستخواه ،کرده ی بیست و دوم).در اینجا «سروده» در مقابل «باژگرفته» آمده است و باژگرفتن دعا خواندن با صدای آهسته است و «سروده » همان خواندن با صدای بلند است.

ربط هوره با سرود خوانی اوستا در زمان زردشت در این است که اکثر مورخین و شرق شناسان و محققین در مورد زردشت و دین او بر این باورند که ،زردشت در هر جا متولد شده باشد و مبدا دین او هر کجای جهان باشد ،مکان تبلیغ و رشد و پایداری آن در منطقه ی مردمان زاگرس نشین (مادها)مخصوصا منطقه ای است که هم اکنون ماوا و مسکن مردمان لک نشین و «هوره چر» است.

دلیل بر وجود دین زردشتی در میان مردمان ماد (ساکنان زاگرس مرکزی) گفته ی دیا کونوف است که می نویسد :معهذا نام هایی از نوع فرورتیش ،سفند داتس ،سپیتامس، در آثار قرن ششم قبل از میلاد دیده شده که با معتقدات و تماثیل اوستا مربوط می باشد و نشان می دهند که معتقدات مزبور در آن زمان وجود داشته است. بنابر این نام های ایرانی مادی قرن های نهم تا هفتم قبل از میلاد گواه وجود اعتقاد به مزدا-اهورا بوده است.(دیاکونوف /تاریخ ماد /ص ۴۵۹)

هرودت مورخ نامدار یونانی در مورد دین مردمان ماد هیچگونه توضیحی نداده است و فقط در برخی جای ها زمامداران دین مادی را مغان می داند.این مغان کسانی بودند که اشعار و سروده های دینی اوستا را با آواز و سرودخوانی اجرا می کردند ، در واقع متولیان دین زردشت بودند.دیاکونوف می گوید: «مغان قبیله ای بودند که تعلیمات زردشت در میان آنان قبل از دیگران فایق گشته و رواج یافت (صرف نظر از اینکه کیش مزبور در کجا پدید آمد)». (دیاکونوف /تاریخ ماد /ص ۴۶۴)

اینکه هوره با «اهورا مزدا» هم ریشه باشد دور از ذهن است ، می توان گفت که به خاطر اهورایی بودن سرودهای زردشتی هوره را هم که به همین مناسبت اهورایی و در نهایت هوره نامیده اند. «اهورا مزدا» را آنطور که پژوهشگران مختلف معنی کرده اند به صورت زیر است.

«اهورا» یعنی هستی بخش و «مَزدا» به معنای بزرگ و دانا که از دانایی و دانش آمده است.از این دیدگاه به معنای خدای دانای بزرگ است.

منابع:

یشتها پور داوود/اوستا جلیل دوستخواه/ کتاب تاریخ اساطیری ایران ج۱، جواد مفرد کهلان /تاریخ ماد ،دیاکونوف