با من حرف بزن

                (۱) با من حرف بزن مثل یک پیراهن نارنجی با روز مثل وقتی که ابر صرف شستن یک سنگ می کند. مثل وقتی که صرف همین شعر می شود با من حرف بزن مثل یک بازی در وسط تابستان و به چیزی فکر نکن و به چیزی […]

غلامرضا بروسان
 

 

 

 

 

 

 

 
(۱)
با من حرف بزن
مثل یک پیراهن نارنجی با روز
مثل وقتی که ابر
صرف شستن یک سنگ می کند.
مثل وقتی که صرف همین شعر می شود

با من حرف بزن

مثل یک بازی در وسط تابستان
و به چیزی فکر نکن
و به چیزی فکر نکن
می دانم
زمین گرد است
و جاذبه
در پای درختان سیب بیشتر است


(۲)
دستم را زیر سرم می گذارم
و به خواب می روم
من و دستم
هر شب خواب تو را می بینم

عزیزم
ما حتما عاشق همیم که این همه از هم دوریم…




شاعر: غلامرضا بروسان