انتخاب اصلح از منظر امام خامنهاي(مدظله)
همچنان كه شركت در انتخابات يك وظيفه است، گزينش خوب و آگاهانه هم يك وظيفه است. البته ممكن است همة تلاشها به نتيجه نرسد؛ اما انتخابكنندگان تلاش كنند، براي اين كه گزينش درستي داشته باشند.
شركت مردم در انتخابات در نظام اسلامي، علاوه بر اينكه حق مردم از جهت مشاركت در تعيين سرنوشت خويش است، تكليفي الهي نيز محسوب ميشود؛ چه آنكه در منطق اسلام، «حق» و «تكليف» دو مفهوم متضايفند، بدين معني كه هر جا حقّي براي كسي وجود دارد، تكليفي نيز بر عهدة صاحب حق وجود خواهد داشت.
از اين رو، همان طور كه برگزاري انتخابات براي گزينش حاكمان و انتخاب نمايندگان، براي احقاق حق مردم امري ضروري است، تكليف شركت در انتخابات نيز موضوعي قابل توجه براي آحاد افراد جامعه محسوب ميشود. از سوي ديگر، اداي تكليف الهي، به هر نحو ممكن و با هر كيفيت، مقبوليت لازم را در پيشگاه الهي ندارد، بلكه انسان موظف است در راستاي عمل به تكاليف الهي خويش، به بهترين نحو ممكن عمل نمايد تا در پيشگاه الهي سربلند و مأجور باشد. بر اين اساس، علاوه بر لزوم حضور مردم در انتخابات، مبادرت به بهترين انتخاب و گزينش كانديداهاي اصلح نيز از اهميت بسزايي برخوردار است.
مقام معظم رهبري در بيانات خويش به مناسبتهاي مختلف به اين مهم اشاره كرده و مردم را نسبت به دقت در انتخاب كانديداها توجه دادهاند. ايشان در اين زمينه ميفرمايند: «مردم عزيز ما و بخصوص جوانان، احساساتشان را كنترل و با عقلشان كار كنند؛ با دو چشم باز نگاه كنند و انتخاب نمايند. البته سلايق هم زياد است؛ همه گونه سليقه وجود دارد؛ تا به حال هم همين طور بوده است.
هركسي طبق سليقه خود عمل كند؛ منتها همه توجّه كنند كه اين انتخابي كه ما ميكنيم، يك جا ميبايست جواب آن را بدهيم. اين طور نيست كه بگوييم حالا ما يا اصلاً انتخاب نميكنيم، يا انتخاب ميكنيم و كسي چه ميفهمد! بله؛ مردم نميفهمند كه ما چه انتخاب كرديم؛ اما خداي متعال كه تشخيص ميدهد. ما بايد جواب او را بدهيم. ما بايد محاسبه كنيم، تحقيق كنيم، بررسي كنيم و معيارها را ملاحظه نماييم، تا بتوانيم به خداوند پاسخ دهيم. اگر انسان نميتواند، از اشخاصي كه مورد اعتماد هستند، از كساني كه انسان ميتواند در مسائل مهم – در مسائلي كه بايد به خدا جواب داد – به آنها اعتماد كند، استفسار نمايد؛ اشكالي هم ندارد.»[1]
«همچنان كه شركت در انتخابات يك وظيفه است، گزينش خوب و آگاهانه هم يك وظيفه است. البته ممكن است همة تلاشها به نتيجه نرسد؛ اما انتخابكنندگان تلاش كنند، براي اين كه گزينش درستي داشته باشند. اين، خيلي مهمّ است … بايد گشت و اصلح را پيدا كرد. بايد گشت و امينترين را انتخاب كرد. بايد جستوجو كرد و در بين اين چند نفر، به طور نسبي قادرترين بر اداره كشور را پيدا كرد.»[2]
«البته ملت بايد تلاش خود را بكند، بايد زحمت بكشد و دنبال اصلح بگردد. من مكرّر عرض كردهام كه مسئله، مسئله دين و خدا و اداي تكليف است. همچنان كه اصل انتخابات يك تكليف الهي است، انتخاب اصلح هم يك تكليف الهي است … بايد بگرديد، بين خودتان و خدا حجّت پيدا كنيد؛ يعني بتوانيد از راهي برويد كه اگر خداي متعال پرسيد شما به چه دليل به اين فرد رأي داديد، بتوانيد بگوييد به اين دليل. بين خودتان و خدا، دليل و حجّتي فراهم كنيد و بعد با خيال راحت برويد رأي بدهيد … بعضي صالحند، بعضي صالحترند. بگرديد آن صالحتر را شناسايي و پيدا كنيد و به او رأي بدهيد … برويد تلاش و تفحّص خودتان را بكنيد، اصلح را بيابيد و آن كسي را كه فكر كرديد اصلح است و بين خودتان و خدا حجّت تمام شد، به او رأي بدهيد و خاطر جمع باشيد كه تكليفتان را انجام داده ايد. اين، آن چيزي است كه همه بايد به آن توجّه كنند.»[3]
با توجه به اين موضوع و لزوم انتخاب كانديداي اصلح در انتخابات، معيارهاي برگزيدن كانديداهاي اصلح نيز اهميت پيدا ميكند. اين معيارها نيز در فواصل مختلف در بيانات مقام معظم رهبري مورد اشاره قرار گرفته است كه مرور آنها ميتواند راهگشاي مردم در هر انتخاباتي باشد. بر اين اساس، با توجه به در پيش بودن انتخابات سرنوشتساز مجلس نهم، مرور سخنان و بيانات معظم له در خلال سالهاي 1368 تا كنون به صورت موضوعي در اين نوشتار در طي دو بخش مورد توجه قرار گرفته است. در بخش اول، وظايف مردم نسبت به رعايت معيارهاي صحيح در انتخابات بيان شده و در بخش دوم، طي دو گفتار معيارهاي ايجابي و سلبي كانديداهاي اصلح مورد بررسي قرار گرفته است.
بخش اول) وظايف مردم نسبت به رعايت معيارهاي صحيح در انتخابات
1. دخالت ندادن روابط دوستي، فاميلي و طايفهاي در انتخاب
«مردم وظيفه دارند به ملاكهاي ديني و شرعي و انقلابي نگاه كنند؛ به روابط قوم و خويشي و ايل و طايفهاي و اين طور چيزها نگاه نكنند. ببينند واقعاً چه كسي با معيارهاي الهي و انقلابي، مناسبتر و به آن نزديكتر است، او را برگزينند و با شور و شوق به عنوان يك وظيفه در اين كار دخالت كنند … كساني كه زبان گويايي دارند، قلم توانايي دارند و آبرويي پيش مردم دارند … مردم را توجيه و تشويق كنند و آدمهاي خوب را به آنها معرفي نمايند. در معرفي نامزدهاي نمايندگي بايد ملاحظه كنند كه هيچ رابطهاي را غير از رابطه ديني و الهي و وظيفه شرعي دخالت ندهند. فلان كس با ما رفيق است، فلان كس با ما دوست است، فلان كس فايدهاي به ما مي رساند؛ ابداً اين چيزها را در نظر نگيرند.»[4]
2. دخالت ندادن هر گونه ملاحظه ناصحيح و رودربايستي
«توصيه هميشگي ما [اين است كه] … رأيدهنده، اسم كسي را به خاطر بسپارد كه وقتي خواست آن اسم را در برگه رأي بنويسد، قصد قربت كند. واقعاً قصد انتخاب كسي را داشته باشد كه بشود او را براي خدا و دين به مجلس فرستاد. اين مسئله اهميت دارد. در اين جا ديگر ملاحظات و رودربايستيها را بايد كنار بگذارند. بايد ببينند كه خداي متعال را چه كاري راضي ميكند. چون مجلس مهم است و مسئله مجلس، مسئله كوچكي نيست؛ سرنوشت ملت است.»[5]
بخش دوم) معيارهاي كانديداهاي اصلح
الف) معيارهاي ايجابي
1. تديّن و اعتقاد نظري و عملي به اسلام، انقلاب، قانون اساسي و خطّ امام
«انتخاب صالح – در درجه اوّل- يعني انتخاب نماينده متديّن. براي نماينده، آگاهي سياسي لازم است؛ جرأت و جسارت در برخورد با مسائل لازم است؛ آگاهي از مسائل كشور لازم است؛ آگاهي از مسائل جهان لازم است. همه اينها لازم است. لكن ركن اصلي، تديّن است؛ يعني اعتقاد به اسلام و به اصول و پايه هاي ديني و عامل بودن به اينها. اين، اساس قضيه است. نمايندهاي كه متديّن باشد، شما خاطرتان جمع است كه خيانت نخواهد كرد؛ كار خلاف نخواهد كرد؛ حتي كوتاهي و سستي نخواهد كرد. نماينده متديّن، هر يك ساعتي را كه بخواهد غيبت كند و در مجلس نباشد، احساس ميكند اين خلاف شرع است و چون متديّن است، اين خلاف شرع را انجام نميدهد. نماينده متديّن، ازتريبون مجلس براي گفتن سخن ناحق، استفاده نميكند. نماينده متديّن، مصالح انقلاب و كشور را بر مسائل شخصي يا گروهي، مقدّم ميداند. تديّن، اين خصوصيات و اين خواص مهم را دارد. اگر اين شرط را بتوانيد تأمين كنيد و نماينده متديّن را ان شاء الله پيدا و انتخاب كنيد، آن جهات بعدي قابل تأمينتر است.»[6]
«علاوه بر همه اينها – و شايد بتوانم عرض كنم مهمتر از همه اينها- اين است كه متديّن باشد. نمايندهاي متديّن است كه براي مردم كار ميكند. نيّتش را خدايي ميكند؛ مردم فهميدند، فهميدند؛ نفهميدند، نفهميدند. آن كس كه بخواهد كار نكردهاي را به رخ مردم بكشد، متديّن نيست. نمايندهاي كه متديّن است، براي مردم كار ميكند، جان ميكَنَد، نَفََس ميزند، در تنظيم قوانين، در حفظ اكثريت مجلس و كميسيونها و براي حضور در كميسيونها تلاش ميكند. كسي فهميد، فهميد؛ نفهميد، نفهميد. اهميت نميدهد. ميخواهد كار كند. اين، فايدة تديّن نماينده است؛ نمايندة متديّن و معتقد به انقلاب، معتقد و پايبند به اصول انقلاب.»[7]
«كسي كه ميآيد به مجلس، بايد باتقوا باشد. اوّلين شرط تقواست: (انّ اكرمكم عنداللّه اتقاكم).»[8]
«مجلس شوراي اسلامي، مهم است. مجلس شوراي اسلامي، به اعتباري، حسّاسترين و مؤثّرترين نهاد قانوني كشور است. اگر نمايندهاي بيعلاقه به انقلاب و كشور و بياعتقاد به قانون اساسي به مجلس راه پيدا كند كه مصالح اين كشور برايش مهم نباشد؛ دشمنيهاي استكبار جهاني را نفهمد، دلش بخواهد كه از استكبار جهاني تملّق بگويد و در روزنامهها و مجلّات وابسته به صهيونيستها اسمش را درشت بنويسند و بگويند فلاني با سياست نظام جمهوري اسلامي مخالفت كرد؛ چنين نمايندهاي مجلس را خراب ميكند، ملت را خراب ميكند، كشور را هم خراب ميكند؛ پس به درد نميخورد.»[9]
«ببينيد و بفهميد چه كسي را به مجلس ميفرستيد. آن كسي كه به عنوان وكيل اين ملت انقلابي و مؤمن و شجاع به مجلس ميرود، بايد انقلابي و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوييم شجاعترين و مؤمنترين و انقلابيترين؛ لااقل در سطح اين توده عظيم مردم كه اينگونه از خود درخشش نشان ميدهند، باشد. آن كسي كه اسلام را نميپسندد و مقرّرات اسلامي را قبول نميكند و براي خاطر دل بيگانگان و خوشامد ديگران، به انقلاب و ارزشهاي انقلابي اهانت مي كند و يا به خاطر ترس از ديگران، به جاي اين كه به ملت گرايش نشان دهد، به دشمن گرايش نشان ميدهد و آن كسي كه تقواي لازم را ندارد و اهل معنويّات نيست و اهل دنياست و فقط براي نام و نشان و استفاده شخصي ، اين مسئوليت را ميخواهد، او لايق و شايسته اين كار نيست. دنبال آدمهاي مؤمن و شجاع و انقلابي و كساني كه بتوانند قدرت اين ملت را -كه در سايه ارزشهاي انقلابي است- حفظ كنند، باشيد. كساني كه وقتي قوانيني ميگذارند و موضعي ميگيرند و نطقي ميكنند، همه در اين جهت باشد. اين طور آدمي، شايسته آن است كه به عنوان وكيل اين ملت، به مجلس شوراي اسلامي برود؛ آن كسي كه بفهمد امام چه مي گفت، چه ميخواست و چرا ميخروشيد. وكيل آينده مجلس، بايد دنبال راه امام و در خطّ او باشد … خطّ امام و ارزشها و وصيّتنامه او را فراموش نكنيد. آنچه را كه اين ارزشها به شما ميآموزد، آنها را در آدمي سراغ كنيد و وقتي پيدا كرديد؛ قربة الي اللّه و محض رضاي خدا، نام او را در صندوق رأي بيندازيد. اين، مجلس شوراي اسلامي لايق شما و اين ملت ميشود. كار را اين طور دنبال كنيد.»[10]
«عزيزان من! وابستگي از لااباليگري ديني حاصل ميشود. نه اين كه هر كس متديّن نيست، وابسته است؛ نه. بالاخره انگيزههاي گوناگوني وجود دارد. اما كسي كه متديّن است، يك مانع اضافه براي وابسته شدن دارد. اين خيلي مهم است. شنيدهام بعضي در حول و حوش مرحله اوّل انتخابات، گفته بودند «فلاني – شايد اسم ما را هم نياورده بودند- يا برخي ديگر اين قدر روي تديّن تكيه ميكنند، چه اهميتي دارد؟ بايد آدمهاي متخصّص به مجلس راه پيدا كنند. دكترها و مهندسها به مجلس بروند و مملكت را اداره كنند!» اين، اشتباه است. نه اين كه براي مجلس، متخصّص لازم نيست. چرا؛ براي مجلس، متخصّص لازم است. ولي ما امروز تخصّص كم نداريم. عرض من اين است كه: اي ملت ايران! بين همين مهندسها و دكترها، ميان همين متخصّصها و كارشناسها، بگرديد متديّنها را انتخاب كنيد! به صرف ادّعا، اكتفا نكنيد. فردي را كه ميخواهيد برگزينيد، بايد متديّن باشد. متديّن كه شد، آن وقت انسان احساس خاطر جمعي مي كند. من در بعضي تبليغات انتخاباتي، در بعضي جاها مشاهده كردم كه فلان نامزد انتخاباتي، حتّي اين قدر به خودش زحمت نداده است كه عكسي را براي تبليغات منتشر كند كه اقلاًّ در آن عكس، ظواهر مذهبي را رعايت كرده باشد! خوب؛ چنين مواردي انسان را متنبّه به خطر ميكند. اين كه عدّهاي خيال كنند ديگر وقت اين حرفها گذشت و امروز مردم دنبال دين و آخوند و ريش و از اين قبيل نيستند، اشتباه است. امروز هم اعتماد مردم به افراد متديّن، نمايندگان متديّن و علماي دين است. مردم به اينها اعتماد و اطمينان دارند. سزاوار هم هست كه به اينها اطمينان داشته باشند؛ زيرا دين مانع وابستگي ميشود. وقتي دينداري نبود، وابستگي آسان ميشود. آيا كسي كه در تبليغات انتخاباتياش شعارهايي مطرح ميكند كه نه فقط رنگ و بوي ديني و انقلابي ندارد، بلكه ضدّ مسائل ديني، ملي و انقلابي است، خطرناك نيست كه به مجلس برود؟! البته ما به هشياري مردممان خيلي مطمئنّيم. بنده به هشياري مردم كاملاً مطمئنّم. مردم ما هشيارند؛ اما معنايش اين نيست كه آدم دغلي نخواهد توانست با پشت هم اندازي و تبليغات گوناگون، فضا را غبارآلود كند و از آب گلآلود ماهي بگيرد.»[11]
«نماينده بايد متديّن باشد؛ انسانهاي متديّن مي توانند مورد اعتماد قرار گيرند. نماينده بايد انقلابي باشد؛ روحيه و نشاط و اميد و قوّت و روحيه انقلابي در او وجود داشته باشد تا بتواند راههايي را كه به نظر بنبست ميرسد، بشكافد و پيش برود.»[12]
«كارآمدي تنها هم كافي نيست؛ بايد متديّن هم باشد. آدم متديّن، احتمال خيانتش كم است. آن متديّنهايي كه يك وقت دچار لغزش مي شوند، اوّل تقواي خودشان را از دست ميدهند؛ بعد اين لغزش به سراغ آنها ميآيد. پس، بايد متديّن و باتقوا هم باشند تا بتوانيد براي كارهاي اين كشور به آنها اعتماد كنيد.»[13]
2. صداقت و صميميت با مردم و دلسوزي براي مردم
«مجلس شوراي اسلامي، مجلس مردم است. مجلس خانها نيست؛ مجلس آحاد مردم است. نمايندهاي كه انتخاب ميشود، بايد دلسوز مردم باشد، صادق باشد، صميمي باشد و بخواهد براي مردم كار كند. بعضي تظاهر به كار ميكنند، اما كار نميكنند. اين، به درد نميخورد. بايد براي مردم كار كرد. صداقت و دلسوزي نمايندهاي را كه ميخواهيد انتخاب كنيد، تشخيص دهيد و بعد او را برگزينيد.»[14]
3. طرفدار مستضعفين و ضعفا
«بگرديد آدمهاي مناسب را براي اين كار مهم پيدا كنيد … نماينده بايد … طرفدار ضعفا و قشر ضعيف باشد. قانون بايد بتواند از حقوق ضعفا دفاع كند، والاّ قانوني كه پولداران را پولدارتر كند، قانون مملكت اسلامي نيست. قانون بايد بتواند گرهها را باز كند و به درد دل قشرهاي محروم برسد. نماينده بايد آدمي باشد كه اين چيزها را بفهمد.»[15]
«كسي كه مي آيد به مجلس… بايد طرفدار محرومين باشد؛ بداند كه در كشور محروميت هست و سعي و همّت او باشد كه رفع محروميت كند.»[16]
«در اسلام و نظام جمهوري اسلامي، فلسفه مسئوليت پيدا كردن مسئولان در كشور اين است كه براي مردم كار كنند. مسئولان براي مردمند و خدمتگزار و مديون و مانتدار آنها هستند. مردم، محورند. كسي كه در نظام جمهوري اسلامي مسئوليتي به دست مي آورد، بايد همه همّ و غمّش براي مردم باشد؛ هم براي دنياي مردم، هم براي ماديّت مردم، هم براي معنويّت مردم، هم براي ايجاد عدالت در ميان مردم، هم براي احياي شأن انساني مردم، هم براي آزادي مردم. اينها جزو وظايف اصلي حكومت است. البته وقتي ميگوييم «مردم»، منظور همه طبقات مردمند؛ ليكن بديهي است كساني از مردم بايد بيشتر مورد توجّه قرار گيرند كه بيشتر مورد محروميت قرار گرفتهاند؛ لذا امام دائماً روي طبقات محروم و پابرهنگان كشور تكيه ميكردند. اين فريب است كه كسي ادعا كند براي مردم كار ميكند؛ اما در عمل، كار او براي طبقات مرفّه باشد، نه براي طبقات مستضعف و محروم. نه اين كه نبايد براي طبقات مرفّه كار كرد؛ آنها هم از حقوق عمومي كشور بايد بهرهمند شوند؛ اما به آن كسي كه محروميت دارد و دستش از حقوق خود خالي مانده است، بايد بيشتر توجّه و همّت و تلاش را اختصاص داد. لذا امام به طور دائم بر حقوق مستضعفان و محرومان و پابرهنگان تكيه ميكرد. عملاً هم در تمام مدت پيروزي انقلاب تا امروز و قبل از آن، كساني كه بيش از همه سينه سپر كردند، از نظام دفاع كردند، سختيهاي نظام را به جان خريدند و در مقابل دشمنان ايستادند، طبقات محروم و پابرهنه و مستضعفان جامعه بودهاند. اينها بايد بيش از ديگران مورد توجّه قرار گيرند.»[17]
4. بهرهمندي از فهم و درك سياسي
«نماينده بايد داراي فهم و درك سياسي باشد و مسائل كشور را بفهمد؛ هم مسائل خارجي و توطئههاي دشمنان را و هم مسائل داخلي و نيازهاي مردم و اولويّتهاي كشور را؛ اين طور نباشد كه بدون رعايت اولويّتها، مسئلهاي را مطرح كنند، شعاري بدهند و براي ملت و دولت مشكل درست كنند. نماينده بايد احساس دلسوزي و وجدان سياسي داشته باشد.»[18]
«اگر نمايندهاي به مجلس برود كه از مسائل كشور درك لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندي، آگاهي، سواد و معرفت لازم باشد، به درد نميخورد. نمايندگي كار مهّمي است.»[19]
5. بهرهمندي از تخصّص، تجربه و كارآمدي
«انتخابات، يك كار بزرگ و يك اقدام شرعي و يك اقدام خدايي است؛ بگرديد آدمهاي مناسب را براي اين كار مهم پيدا كنيد. آدم مناسب چطور آدمي است؟ بايد كارآمد باشد؛ اين تجربه بيست ساله ماست … آدمي باشد كه حتّيالمقدور با تجربه باشد. در اين كارهاي بزرگ، تجربه خيلي مهمّ است. بگرديد اين خصوصيات مهم را در اشخاص پيدا كنيد.»[20]
«نماينده بايد خدوم، امتحان داده، با كفايت، برنامهدار، خوشنام و جوانگرا باشد و به جوانان اعتقاد داشته باشد.»[21]
6. پيگير مبارزة عملي با فساد
«كسي كه ميآيد به مجلس… بايد ضدّ فساد هم باشد و با فساد مالي و اقتصادي به شدّت و به جِد، از بُن دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه كند.»[22]
«اصلح يعني چه كسي؟ يعني كسي كه همين هدف ها را دنبال كند؛ يعني كسي كه همين دردها را بداند و حس كند؛ يعني كسي كه براي ريشه كني فقر و فساد عزم جدي داشته باشد؛ ؛ يعني كسي كه به حال قشرهاي محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح كسي است كه هم به ترقي و پيشرفت كشور و توسعة اقتصادي و غيراقتصادي بينديشد؛ هم زير توهمات مربوط به توسعه، آن چنان محو و مات نشود كه از ياد قشرهاي مظلوم و ضعيف غافل بماند. اصلح كسي است كه به فكر معيشت مردم، دين مردم، فرهنگ مردم و دنيا و آخرت مردم باشد.»[23]
7. برخورداري از روحيه شجاعت
«بگرديد آدمهاي مناسب را براي اين كار مهم پيدا كنيد. آدم مناسب چطور آدمي است؟ … بايد در مقابل توپ و تشر اين و آن – خارجي، داخلي، زورگويان، قدرتمداران – شجاع باشد و دل خود را نبازد. كسي كه دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم براي امضا ميلغزد؛ پايش هم براي جلو رفتن ميلرزد؛ نميشود به او اعتماد كرد. نماينده بايد شجاع و باشرف و امين … باشد.»[24]
«مجلس، جاي افرادي از بطن تودههاي انقلابي مردم است؛ آدمهايي علاقهمند و دلسوز … [كه] آزاد حرف خودشان را بزنند و راهي را كه صحيح ميدانند، تعقيب بكنند. اين، خصوصيات مجلس اسلامي است.»[25]
«مجلس بايد مجلسي باشد كه بتواند در مقابل زورگوييها و زيادهخواهيها و مرعوبكردنها و تطميعكردنهاي قدرتمندان جهاني بايستد و مصالح كشور و ملت را محاسبه كند و دنبال آن برود. امام رضوان اللّه عليه بارها اسم «مدرّس» را ميآوردند. مگر خصوصيت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالمتر هم داشتيم. مدرّس خصوصيت عمدهاش اين بود كه هيچ عامل ارعاب و تهديد و تطميع و فريبگري در او اثر نميكرد. همان وقتي كه عليالظّاهر فضا را بر ضدّ او آن چنان متشنّج كرده بودند كه عليهش شعار ميدادند، او ايستاد و حرف خودش را زد. اين خصوصيت يك نماينده خوب در مجلس است. بعضيها زود مرعوب ميشوند! من بارها عرض كردهام كه قدرتهاي استكباري -يعني همين قدرتهاي سلطهگر جهاني- كه مرتّب روي اين كشور و آن كشور دست مياندازند و دولتها و ملتها را زير يوغ خودش ميكشانند، عمده كارشان از ترساندن ميگذرد. قدرت واقعيشان آن قدر نيست كه بر زبان ميآورند. بديهي است اين همه كه اينها با اين انقلاب و با اين كشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاكنون اين انقلاب اين طور رشد نميكرد و اين گونه نميماند. آيا اين خود دليل نيست كه سلطهگران امريكا و صهيونيستهاي عالم، آن چنان كه ادّعا ميكنند، قدرت ندارند؟! اينها عمده كارشان را از راه تهديد و مرعوبكردن پيش ميبرند. نماينده بايد كسي باشد كه مرعوب نشود. چه كسي مرعوب نميشود؟ آدمي كه دلش به خدا متّكي باشد. وقتي انسان به خدا متوكّل بود، از هيچ كس مرعوب نميشود … مرعوب شدن، صفت خيلي بدي است. حالا يك وقت انسان در خانه خودش نشسته است و مرعوب ميشود – اين يك نفر آدم است- اما يك وقت انسان در مسند مسئوليتي نشسته است- در مجلس است، در دولت است- او اگر مرعوب شد، واويلاست! مرعوب شدن او، يعني از دست دادن بسياري از امكانات اين ملت! نماينده نبايد مرعوب شود.»[26]
«مجلس خوب، دولت خوب را انتخاب ميكند و دولت خوب، كار خوب ميكند، و براي ملت، خوب حركت ميكند. مجلس خوب و شجاع و مستقل، قوه مجريّه را با قوانين مناسب و با نظارت دائم، به سمت هدفهاي درستي كه براي كشور تعيين شده است، هدايت ميكند. مجريان خوب هم، كشور را ميسازند و سازندگي را به پيش ميبرند. مجلس خوب، كليد كارهاي صحيح در يك كشور است. در مجلس خوب، نماينده خوب حضور دارد. نماينده خوب، يعني نماينده مؤمن، شجاع، آگاه، دانا، داراي احساس مسئوليت و علاقهمند به كار بزرگي كه بر دوش او نهاده شده است.»[27]
8. داشتن قصد خدمت، به جاي قصد تصاحب قدرت و اندوختن ثروت
«كسانى هم كه وارد عرصة انتخابات ميشوند، بايد يك تقيداتى، تعهداتى داشته باشند. اين، خطاب به همة كسانى است كه به عنوان نامزد وارد عرصة انتخابات ميشوند، و خطاب به همة مردم است. مردم عزيزمان در سراسر كشور اين رفتارها را در نامزدهاى انتخابات تفحّص كنند، دنبال كنند، دقت كنند. نامزد انتخابات بايد با قصد خدمت وارد شود. اگر با قصد قدرتطلبى و جمعكردن پول و مسائل گوناگون و انگيزههاى ناسالم ديگر وارد شود، به كشور خدمت نميكند. نامزد انتخابات بايد با انگيزة خدمت وارد شود؛ اين را بايد تشخيص داد، بايد فهميد، بايد حدس زد.»[28]
ب) معيارهاي سلبي
1. عدم وابستگي به بيگانگان
«همه تأكيدي كه بنده در قضيه انتخابات و براي انتخاب اصلح و غيره دارم، براي همين است كه اين كشور، آسان استقلال خود را به دست نياورده است. مبادا كساني به مجلس بروند كه گيرنده آنها، منتظر فرستنده قوي امريكا و غرب باشد! مبادا كساني وارد مجلس شوند كه آنتنهايشان را به آن سمت تنظيم كرده باشند؛ هر چه از آن جا ميآيد، بگيرند و در داخل به زبان ديگري منتشر و منعكس كنند! همه نگراني من از اين است. البته اين ملت، بيدار است. عدّهاي خيال نكنند كه اگر كساني لابهلاي جمعيت توانستند از حسن ظنّي يا غفلتي استفاده كنند و خودشان را داخل مجلس بيندازند، ديگر مصونيت پيدا خواهند كرد. هرگز چنين نيست. اين ملت آگاه و هشيار و خون داده و رنج كشيده، اگر ديدند عنصر وابستهاي به مجلس راه يافته است، دست دراز ميكنند و او را از مجلس بيرون مياندازند.»[29]
2. سادهلوح نبودن
«از طرف ديگر، نماينده نبايد مفتون هم بشود. بعضيها مفتون و فريفته ميشوند و دهنشان باز ميماند! اينها آدمهاي سادهلوحي هستند كه راه حلهاي خيالي اقتصادي يا سياسي يا امنيتياي كه با آب و تاب تمام و با رنگ و لعاب گوناگون عرضه ميشود، آنها را از خود بيخود ميكند! سالها تجربه ميكنند؛ اما آخرش خود و ديگران را به خاك سياه مينشانند! بنابراين، مفتون هم نبايد بشوند؛ بلكه به دنبال راه حلّ صحيح، راه حلّ مستقل، راه حلّ برخاسته از شرايط خاص اين ملت و اين كشور و راه حلّ ارائه شده از سوي اسلام باشند. اسلام در همه مسائل، همه راه حلها را داده است؛ ما بايد خودمان برويم و پيدا كنيم. اگر ما كج ميفهميم، اگر ما بد ميفهميم، اگر ما دنبالش نميرويم و نميرسيم، تقصير اسلام نيست؛ خودمان را بايد اصلاح كنيم.»[30]
3. طمعورز نبودن
«نماينده، طمع ورز هم نبايد باشد. بعضيها دهانشان كه به اندك چيزي از طرف دشمن شيرين شد، همه چيز را از دست ميدهند
4. وامدار نبودن به مراكز قدرت و ثروت
«اگر چنانچه نامزدها به مراكز ثروت و قدرت متصل شوند، كار خراب ميشود؛ همچنان كه امروز در به اصطلاح دموكراسىهاى دنيا، در آمريكا و غير آمريكا اين رسم هست؛ كمپانىها و پولدارها به نامزد انتخابات در رياست جمهورى يا در انتخابات كنگره پول ميدهند، ولى او در مقابل آنها متعهد است. آن رئيس جمهورى كه با پول دستگاههاى گوناگون و مراكز ثروت سر كار بيايد، در مقابل آنها متعهد است. آن نمايندة مجلسى كه با پول فلان شركت و فلان كمپانى و فلان ارباب و فلان پولدار توى مجلس بيايد، مجبور است آنجائى كه آنها لازم ميدانند، قانون جعل كند، قانون بردارد، توسعه و تضييق در قانون بكند. اين نماينده به درد مردم نميخورد. نه بايد به مراكز ثروتهاى شخصى متصل بود، و نه به طريق اولى به ثروتهاى عمومى. كسى بيايد از پول بيتالمال مصرف كند، براى اينكه به وكالت مجلس برسد؛ اين دو برابر اشكال دارد، اشكال مضاعف دارد. اينها را بايد مردم مراقب باشند.»[32]
«يك مسئله ديگر هم نزديك شدن به صاحبان قدرت و ثروت است؛ اين را ما با شما بيرودربايستي عرض كنيم. بالاخره ما برادران هم هستيم؛ همديگر را بايستي تواصي به حق و تواصي به خير كنيم. اين خيلي خطر بزرگي است كه كسي به خاطر تأمين نمايندگي در يك دوره، نزديك بشود به صاحبان ثروت يا به صاحبان قدرت؛ اين چيز خيلي بدي است؛ اين از آن چيزهايي است كه خداي متعال از آنها نميگذرد و انتقام خواهد گرفت. اين چيزها روي شخص، روي عاقبت – عاقبت به خيري كه اين قدر برايش اهميت قائليم- و روي جامعه اثر منفي ميگذارد.»[33]
«اگر نمايندهاي بر سر كار آيد كه قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار ديگران كرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا كند؛ نانهايي به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس كه رفت، قرض خود را ادا كند؛ به درد نميخورد.»[34]
منبع:شبكه خبري تحليلي آي پرس
——————————————————————————–
[1]. بيانات در ديدار كارگزاران حج- 26/11/1378
[2]. بيانات در ديدار با روحانيان و مبلّغان اعزامي در آستانه ماه محرّم الحرام- 13/02/1376
[3]. بيانات در ديدار خانوادههاي معظّم اسرا و مفقودان جنگ تحميلي- 31/02/1376
[4]. بيانات در ديدار اعضاي هيأت نظارت بر انتخابات شوراي نگهبان- 14/11/1374
[5]. مصاحبه در مراسم رأيگيري دومين مرحله از پنجمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي- 31/01/1375
[6]. مصاحبه راديو- تلويزيوني در پايان بازديد از پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران- 17/02/1371
[7]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران- 07/01/1371
[8]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم قم- 18/10/1382
[9]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه (19 رمضان 1416)- 20/11/1374
[10]. بيانات در خطبههاي نماز عيد فطر- 01/12/1374
[11]. بيانات در ديدار پرسنل و فرماندهان ارتش- 28/01/1375
[12]. بيانات در اجتماع بزرگ مردم قزوين- 25/09/1382
[13]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم- 13/11/1378
[14]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران- 07/01/1371
[15]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم- 13/11/1378
[16]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم قم- 18/10/1382
[17]. بيانات در اجتماع زائران مرقد مطهّر امام خميني (ره)- 14/03/1380
[18]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران- 07/01/1371
[19]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه (19 رمضان 1416)- 20/11/1374
[20]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم- 13/11/1378
[21]. بيانات در اجتماع بزرگ مردم قزوين- 25/09/1382
[22]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم قم- 18/10/1382
[23]. بيانات در اجتماع بزرگ مردم جيرفت- 17/02/1384
[24]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم- 13/11/1378
[25]. بيانات در ديدار با وزير و مسئولان وزارت كشور و استانداران- 27/09/1370
[26]. بيانات در ديدار كارگزاران حج- 26/11/1378
[27]. بيانات در « دانشكده افسري»- 16/12/1374
[28]. بيانات در ديدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دي- 19/10/90
[29]. بيانات در ديدار پرسنل و فرماندهان ارتش- 28/01/1375
[30]. بيانات در ديدار كارگزاران حج- 26/11/1378
[31]. بيانات در ديدار كارگزاران حج- 26/11/1378
[32]. بيانات در ديدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دي- 19/10/90
[33]. بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي- 08/03/1390
[34]. بيانات در خطبههاي نماز جمعه (19 رمضان 1416)- 20/11/1374
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰