درختان بلوط ایستاده می میرند

جواد آزادبخت-کارشناس ارشد بیماری شناسی گیاهی   محمد کریمی- روزنامه نگار و عکاس  یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در […]

جواد آزادبخت-کارشناس ارشد بیماری شناسی گیاهی  

محمد کریمی- روزنامه نگار و عکاس 

یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمی تواند علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی باشد و قطعا” عواملی نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و نوع خاک در زوال و خشکیدگی بلوط های منطقه زاگرس نقش مؤثری داشته اند.

درختان بلوط ایستاده می میرند-۸

در اکثر مناطق جنگلی زاگرس پدیده مرگ ناگهانی گونه بلوط مشاهده گردیده است که از میان ۱۱ استان زاگرسی، استان ایلام در شرایط بحرانی و أسف باری قرار دارد. این پدیده فاجعه آمیز، بیشتر در خاکهای کم عمق و شنی مشاهده شده است و غالبا” در اثر نابسامانی شرایط رویشگاهی و برهم خوردن تعادل محیطی، از خشکیدگی ریشه های موئی درختان بلوط شروع شده و با ظهور آفات و بیماری های ثانویه، استرس های شدیدی به درختان بلوط وارد آمده و سبب زوال و خشگیدگی آنها می شود.   متأسفانه پس از ظهور علائم زوال و خشکیدگی – که به صورت اپیدمی نیز در همه مناطق جنگلی زاگرس گسترش می یابد –  بیشتر از ۳ تا ۵ سال طول نمی کشد که درختان بلوط بطور کامل خشک گردیده و مرگ ناگهانی جنگلها رخ می دهد.   در حال حاضر علاوه بر نظریه کارشناسی فوق الذکر ، که برمبنای اصول آفت شناسی بنا نهاده شده است و بر ضعف بیولوژیکی گونه بلوط در اثر قطع جنگل، تبدیل فرم پرورشی بلوط از دانه زاد به شاخه زاد، خشکسالی های سنوات گذشته و گرد و غبار تأکید دارد برخی کارشناسان جنگل نیز باستناد مباحث جنگل شناسی به مبحث «توالی و تواتر در جنگل» نظر دارند که بر مبنای این نظریه کارشناسی هم به سبب تغییرات محیطی و شرایط اکولوژیکی – نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و … گونه بلوط که گونه ای کلیماکس و با ارزشی است در حال زوال و نابودی بوده و در این سیر قهقرایی گونه های پست و کم ارزش اکولوژیکی در حال جایگزینی گونه بلوط می باشند.

درختان بلوط ایستاده می میرند-۳

   در صورتیکه چنین نظریه ای – «توالی و تواتر جنگل» – درست باشد، جنگلهای زاگرس در شرایط بسیار بدتری نسبت به نظریه اول قرار دارند و ممکن است در مدت زمانی نه چندان طولانی، شاهد گسترش این پدیده تلخ در همه مناطق جنگلی زاگرس باشیم و با مرگ ناگهانی بلوط، فاجعه ی زیست محیطی بزرگی رغم بخورد. البته در شرایطی که نظزیه اول هم درست باشد، به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقدامات مؤثر و جامعی در جهت آفت شناسی و پیشگیری و مبارزه با آفات در جنگلهای زاگرس صورت نگرفته است، جنگلهای بلوط با شرایطی شدیدا” بحرانی مواجه خواهند شد و با صرف هزینه های زیاد هم نمی توان از خسارت های زیست محیطی فاجعه آمیز این پدیده کاست .این بیماری تقریباً قدمتی ۱۱۰ ساله در دنیا دارد و عمدتاً کشورهای نیمکره شمالی و هم چنین کشورهای حاشیه مدیترانه این مشکل را داشته و دارند. مرگ بلوط ها بخشی از مرگ اکوسیستم زاگرس است آنچه پیرامون مرگ بلوط می توان گفت این است که این واقعه خود بخشی از یک بحران عمیق تر و گسترده تر در ناحیه رویشی زاگرس به نام مرگ اکوسیستم است.. مرگ بلوط ها بخشی از یک معضل گسترده به نام مرگ اکوسیستم جنگلی است یکی از رخدادهای تلخی که در جنگلهای بلوط استان لرستان و حوزه رویشی زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روز بر وسعت و شدت  آن افزوده می شود مرگ بلوط است. علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی عواملی نظیر تخریب جنگل و تبدیل آن به زراعت دیم،آتش سوزی های مخرب و ویرانگر ،خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و زوال و خشکیدگی بلوط درمنطقه زاگرس می باشد. مرگ (زوال بلوط) که  از ۱۰ سال پیش به صورت موضعی و در نقاطی از جنگل های زاگرس دیده شده، در دو سال اخیر ابعاد جدی تر و عمیق تر و گستردگی بیشتری به خود گرفته است.بطوری که آمارها رسمی و غیر رسمی نشان دهنده وقوع یک بحران و فاجعه زیست محیطی در زاگرس دارد. بر اساس آخرین آمار برداری و بررسی های صورت گرفته در استانهای زاگرس نشین کشور، بالغ بر یک میلیون و چهارصد هزار هکتار از سطح جنگلهای زاگرس تا کنون خشکیده و یا در معرض خشکیدگی قرار دارند (احمدی، مشاور رئیس سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزداری کشور. تابناک ،فروردین ۱۳۹۳). این سطح خشکیدگی عمدتاً در استان‌های ایلام، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، فارس و چهارمحال و بختیاری و خوزستان پراکنش یافته است. در جدیدترین آمار از وضعیت درختان بلوط استان لرستان ، سطح خشکیدگی و زوال جنگل های بلوط لرستان به ۵۶۱ هزار هکتار افزایش یافته است (بهاروندی مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان  ،لرستان فردا.سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳). با ضعف درختان بلوط که در اثر آلودگی های هوا، افزایش دما و کاهش نزولات به وجود می آید، مستعد حمله و هجوم برخی از پاتوژن ها و آفات شده که تخریب های جبران ناپذیری را روی درختان بلوط در این شرایط باعث می شوند. مهترین آن ها عبارت اند از:

۱-آفات: آفات مختلفی درختان بلوط را مورد حمله قرار داده و در اکثر مواقع خسارت جدی به آن وارد می‌کنند. شامل:پروانه جوانه‌خوار بلوطTortrix viridana))، پروانه برگخوار سفید بلوط( (Leucoma Wiltshire، پروانه برگخوار گزنده بلوط((Porthesia melania، پروانه میوه خوار بلوط(Laspeyresia fagiglandana) ، ابریشم باف ناجور (Lymantria dispar)، زنبورهای گالزای بلوط (Cynipidae) و سوسک های چوب خوار خانواده  Buprestidae می باشند. مهمترین این آفات سوسک های چوبخوار می باشند  از این خانواده گونه های که  بیشترین خسارت را به بلوط های ناحیه زاگرس وارد می کنند شامل گونه های Agrilus biguttatus، Agrilus hastulifer می باشند. سوسک های این خانواده درون تنه درختان بلوط تخم گذاری می کنند و لارو ها با تغذیه از آوندهای درختان باعث قطع آوند شده درنتیجه مرگ درخت را باعث می شوند.

درختان بلوط ایستاده می میرند-۲

۲- بیماری ها: مهمترین پاتوژنی که در زوال درختان بلوط تاثیر دارد عامل پوسیدگی زغالی (Biscogniauxia mediterranea) است اما در تحقیقات انجام شده توسط میرابوالفتحی با همکاری موسسه CBS هلند بر روی در ختان دارای علائم  پوسیدگی زغالی در استان لرستان و ایلام  قارچ هایی مانند Phoma humicola ، Leptosphaerolina  australis ، P. macrostoma ،Microsphaeropsis  olivaceum  و Stagonosporopsiscrystallineبوده است.  نمونه های مربوط به بیماری و خشکیدگی کامل  درختان بلوط در برخی از استانهای زاگرسی کشور شواهد دال بر بیماری ذغالی  بلوط با نام علمی Biscogniauxia mediterranea می باشد. نحوه رشد این بیماری بصورت خروج شیرابه های سیاه رنگ  از داخل تنه  می باشد. که به مرور میزان شیرابه افزایش یافته  و حالت ذغالی شکل در روی تنه و سیاه شدن در زیر پوست قابل رؤیت  می باشد.شایان ذکر است  که نشان های بیماری  بعد از خشکسالی  شدید  شرایط غیر معمول  و هوای گرم ظاهر می شود. با بررسی های میدانی  وآثار علائم بیماری  در این عرصه بیماری  در سالهای  قبل  در منطقه  وجود داشته و لیکن  به دلیل عدم تشخیص صحیح  تاکنون  به تعویق افتاده است. اما انچه به نظر می رسد زوال یا خشکیدگی بلوط که امروزه بعنوان تهدیدی جدی برای بلوطهای زاگرس مطرح می باشد معلول عوامل متعددی است که انسان در راس این عوامل قرار می گیرد. در این مورد ‌گری لوییس، هماهنگ‌کننده و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در سخنرانی خود در گردهمایی بنیاد میراث ایران و بنیاد میراث حیات‌وحش ایرانی که در لندن برگزار کرد، پنج‌چالش زیست‌محیطی ایران را بیان کرده بود. او گفت: «ایران با آینده‌ای خشک‌ تر مواجه خواهد شد. روش کنونی اداره میراث ملی ایران به وسیله مردم آن قابل ادامه نیست. ایران از روشی برای توسعه استفاده کرده که بر منابع تجدیدناپذیر آن فشار آورده و برای منابع قابل‌تجدید خود به‌قدر کافی سرمایه‌گذاری نکرده است.» او تنش‌های شدید آب‌وهوایی و کاهش بارندگی در غرب زاگرس در آینده نزدیک را پیش‌بینی کرد، البته این چیزی است که بسیاری از کارشناسان ایرانی از چند سال پیش هشدار داده بودند. با به صدا درآمدن زنگ خطر نابودی جنگلهای بلوط و قرار گرفتن این نمادهای سبز مقاومت که به مانند ستون فقرات و شناسنامه هویتی ساکنان این دیار ،در این شرایط بحرانی، ضرورت دارد دولتمردان و برنامه ریزان توسعه ای کشور برای کنترل و مهار این بحران، بدون هدر دادن زمان و فرصت، در عزمی ملی و با مدیریتی هوشمندانه نسبت به حذف فشارهای معیشتی وارده به جنگلهای زاگرس اقدام نمود و با تغییر شیوه های معیشتی اهالی جنگل و استفاده از سایر ظرفیت های اشتغال زایی – صنعتی، گردشگری، بازرگانی، تجاری و … فرصت احیاء و بازسازی را برای جنگلهای بلوط فراهم کرده و با کنترل عوامل تخریب و تهدید، از یک فاجعه زیست محیطی جدید همچون فاجعه زیست محیطی خشک شدن دریاچه ارومیه جلو گیری نمایند. فاجعه ای عظیم در زاگرس در حال رخ دادن است. بلوط پدر زاگرس ، معرف زاگرس ، حیات و بود و نبود زاگرس و ستون فقرات زاگرس و شناسنامه هویت ساکنان زاگرس،  در حال زوال و نابودی است.  انتظار می رود نگذاریم بلوط و پوشش جنگلی که نگین زاگرس و ستون فقرات آن است به افسانه ای در دل تاریخ تبدیل شود.

عکسها : کوهدشت منطقه خلف مبارکه سوری لکی-اردیبهشت ۹۴