غزل
دریا همیشه بی تاب چشمت شب چلچراغ محراب چشمت فوجی کبوتر پر می زد آن شب در آسمان بی خواب چشمت قایق شکست و من مانده بودم در پیچ و تاب گرداب چشمت تصویر حافظ در اوج مستی خوش می نماید در قاب چشمت گم می شود دل در حجم سبزی از خلسه های سهراب […]
دریا همیشه بی تاب چشمت
شب چلچراغ محراب چشمت
فوجی کبوتر پر می زد آن شب
در آسمان بی خواب چشمت
قایق شکست و من مانده بودم
در پیچ و تاب گرداب چشمت
تصویر حافظ در اوج مستی
خوش می نماید در قاب چشمت
گم می شود دل در حجم سبزی
از خلسه های سهراب چشمت
شش دانگ دلم قباله ی چشمانت قربانی اشک وناله ی چشمانت
سرمستی صد میکده با تو باشد هر لحظه دلم پیاله ی چشمانت
شیرازه ی شرم دلم ازچشم تو بود پولادی نرم دلم از چشم تو بود
آرامش اضطراب من باش که هر ، بی تابی گرم دلم از چشم توبود
درود بر استاد علیپور عزیر ودوست داشتنی
[پاسخ]
باسپاس از شعر دلنشین استاد و همکار با احساسم جناب علیپور در صورت امکان شعر در مورد انار سیاب را که قبلا سرودی را در اختیار سایت جهت خواندن مخاطبان قرار دهید باسپاس
[پاسخ]
سلام استاد مشتاق دیدار عجب عکس هنری !
گم می شود دل در حجم سبزی
از خلسه های سهراب چشمت
[پاسخ]
نسبت به دیگر کارهای آقای علیپور اثرکم مایه تری است.تصویر سازیها یا کلیشه اند یا به شکل غریبی نامانوس.رباعی هایی که این دوست عزیز درباره چشم نوشته به مراتب کارهای قویترومنسجم تریند,
گر چه اصولا شعر برای چشم گفتن کار بسیار مشکلی است.
[پاسخ]
با احترام…من موافقم،نسبت به سایر اشعار ایشون،کار ضعیفی بود.نپسندیدم.
[پاسخ]
شعر زیبایی بود…
[پاسخ]
سلام سهراب این دیار.ماهمچنان منتظرروی دلبریم.
[پاسخ]
سلام
دست مریزاد
[پاسخ]
استاد خسته نباشید
[پاسخ]
بسیار زیبا سروده ای /اما نسبت به بقیه ی اشعارت ضعیف بود
[پاسخ]