سه رباعی برای کوبانی از جلیل صفربیگی و مرتضا خدایگان
چوپی بکش و بخوان دمی گورانی کرمانج و شکاک وفیلی و سورانی دف دف دف دف سماع کن هوهوهو کوکوکوکوکوکوکوکوکوبانی جلیل صفربیگی از دستت عدو چکار باید بکند؟ از تیر رست فرار باید بکند ای زن! زن کوبانی گیسو خونین! دنیا به تو افتخار باید بکند **** آبادی تان اگر چه شد ویرانی اما تو […]
چوپی بکش و بخوان دمی گورانی
کرمانج و شکاک وفیلی و سورانی
دف دف دف دف سماع کن هوهوهو
کوکوکوکوکوکوکوکوکوبانی
جلیل صفربیگی
از دستت عدو چکار باید بکند؟
از تیر رست فرار باید بکند
ای زن! زن کوبانی گیسو خونین!
دنیا به تو افتخار باید بکند
****
آبادی تان اگر چه شد ویرانی
اما تو بزرگی ای زن کوبانی
هر چند که در لباس مرد آمده اند
تو مردتر از تمام آن مردانی
مرتضا خدایگان
رباعي دوم خيلي خوب است . عالي است . دست مريزاد آقاي خدايگان
رباعي سوم بيشتر حالت رجز و شعار دارد و ظرايف و صنايع ادبي كمتري در آن به كار رفته
به هرحال آفرين
به اميد از بين رفتن تكفير و ترور
و رهايي اسلام و ايران و خاورميانه از شر تروريسم تكفيري
[پاسخ]
افرین .من الان استانبولم مردمان کرد اینجا به شدت از این زنان حمایت میکنند
[پاسخ]
خوشا به سعادت شما ای کاش می شد از همانجا به کمک مردم کوبانی می رفتید انها کرد هستند و البته آریایی
[پاسخ]
افرین .من الان استانبولم مردمان کرد اینجا به شدت از این زنان حمایت میکنند
[پاسخ]
این روزها که می گذرد
هرروز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند!
این روزها را باید به افتخار زنان کوبانی “روزهای زنان کوبانی” نامید!
از زلف آشفته این دلاوران روسپید تاریخ بگوییم!
از نجابتشان از غیرتی که برسر شرافت خود به نمایش می گذارند!
از دستانی که تفنگ را به خدمت شجاعت کشانده اند!
از عشقشان به خاک و میهن و شرف و آبرو بنویسیم!
این روزها آسمان همه ی کسانی که خون رستم در رگ هایشان می تپد ابری است!
“ای کاوه ی زمانه خدارا شتاب کن/انبوه کرم های زمین اژدها شدند”
آه ای ابرمرد دنیای باستان ایران! ای رستم دستان! گردآفریدهایت به اسارت دیوان و اهرمن زادگان بداندیش درآمدند!
گودرز و گیو وبیژن پهلوان را بگویید که تهمینه ها و فرانک ها و کتایون های سربلندی و شرافت و فرهیختگی ایرانیان گرفتار دیوان و ددان اهرمن خوی شدند!
یاعلی! قلبم از ستمی که بر خواهران و برادرانم می رود از خشم، قفس تنگ سینه ام را شکسته است!
ای کشته ی عدالت و برابری فردا چگونه به روی تو بنگرم وقتی امروز در برابر چنین ظلم و ستمی سنگین، مهر سکوت مصلحت آمیز، زده ام!
بگذار! لبان را از هرچه غیر ازاین درد بدوزم!
از کودکان کوبانی که دل به جنگیدن مادران سپرده اند و دست از آمدن پدران خود شسته اند!
بنویسم!
از دست های رو به آسمان مادران و پدران که پشت سر شیرزنانشان دعای خیر بدرقه می کنند!
بسرایم!
…
وعشق از ازلم تا ابد حرامم باد!!
[پاسخ]
ای زن! زن کوبانی گیسو خونین!
دنیا به تو افتخار باید بکند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسیار زیبا.
[پاسخ]
اقای خدایگان کوبانی شهر ست و جناب تان به ضرورت وزن به آبادی تنزلش دادی؟ یا از آبادی خوشت اومده و…بهر روی متشکر
[پاسخ]
تو مردتر از تمام آن مردانی
[پاسخ]
با سلام خدمت جناب «مجتبی حسینی» گرانقدر! این تشابه اسمی رو به فال نیک میگیرم و امیدوارم سوء تفاهمی که برای دوستان پیش اومده بود با دیدن اسامی رفع بشه!
[پاسخ]
سلام مرتضی جان خوبی….مثل همیشه عالی واختصاصی
[پاسخ]
سلام مرتضا جان عالی بود حض کردیم متاسفانه خاورمیانه امان شده جای یزیدیان جای نامردان جای حیوانات وحشی انسان نما به امید آمدن مختاری به خونخاهی مردم مظلوم به دفاع از انسانیت به دفاع از امنیت
[پاسخ]