بوی ماه مهر

  بوی ماه مهر ولی اله آزادبخت   باز آمد بوی ماه مهر، بوی بی‌مهری‌های نظام آموزشی کشور بر حال و هوای غبارگرفته‌ی اقتصاد بیمار خانواده‌های دانش‌آموزان، باز آمد وزش بارش گفته‌های چند و چندین باره‌ی چندش‌آور مسئولین از کرانه رسانه‌ها که با یک دست مدیران مدارس را از دریافت شر شهریه و شهریه‌ها باز […]

ولی ازادبخت

 

بوی ماه مهر

ولی اله آزادبخت


 

باز آمد بوی ماه مهر، بوی بی‌مهری‌های نظام آموزشی کشور بر حال و هوای غبارگرفته‌ی اقتصاد بیمار خانواده‌های دانش‌آموزان، باز آمد وزش بارش گفته‌های چند و چندین باره‌ی چندش‌آور مسئولین از کرانه رسانه‌ها که با یک دست مدیران مدارس را از دریافت شر شهریه و شهریه‌ها باز می‌دارند و با دست دگر که گویا دست راست هم هست،دُم خروس قوقولی گوی خوش‌خوانشان از زیر میز گفته‌های گزافه‌شان، صد چندان پیداست.

“در یک دست قدح و در دست دگر قرآن

گاهی در حلال هستیم و گاهی در حرام”

سال‌هاست که ریش این بازی یک بام و دو هوای وزارت مادر کشور ما از آستین فرمایشات وزیران فعل، قبل و ماقبلش درآمده و معلوم هم نیست که بازیگران این صحنه نمایشی و فرمایشی کی و چگونه این بازی را تمام خواهند کرد. سال‌هاست مردم در گیج و گرداب این سردرگمی‌های مفرط و مزمن سر در گریبانند و گریانند. راستش حال آدم از “دوصد گفته‌هایی  که چون نیم کردار نیستند” به هم می خورد.

در آغاز مهر، دانش‌آموزان دست در دستان پر مهر مادران، با گام‌های استوار، روی در روی مدرسه نهاده‌اند که با بی‌مهری حضرات ابن الوقتی مدیریتی، تنِ لشِ حالِ حالگیر خود را به خانه می‌آورند که تا شهریه سال جاری را یک ‌جا پرداخت نکنند از کتاب و کتاب‌خوانی خبری نیست. مگر و مگرهای بسیار که در بند بند این قانون اساسی، تعلیم و تربیت، رایگان و حق همگان نیست؟ حالا که نیست چرا نیست تَرش می‌کنند چرا بر طبل افزایشش می‌کوبند؟ طبقه‌بندی مدارس به دسته‌های عام و خاص در کجای این قانون آمده است؟ دسته‌بندی مردم در غرفه‌های تعلیم وتربیت در کدام بند قانون آمده و اساساً این شکل طبقه‌بندی چه تفاوت و تفاوت‌هایی با نظام آموزشی قاجاریه دارد؟ به خدا که شاخ عجب آدم از این همه عجایب العجب هر روز به درتر می‌آید. کجای نظام آموزشی کشور رایگان است که از ابتدا تا انتهای سالش چند و چندبار ازبامِ جان بی جان دانش‌آموزان پول بی زبان پارو می‌‌کنند؟

روی سخن بنده بیشتر، مدارسی است که این روزها مدارس خاص نام گرفته‌اند و هیچ‌گونه خصوصیت خاصی هم در آن یافت نمی‌شود.

“نیست جز خار و خَسَک هیچ در این گلشن

شوره‌زاری که بنامند گلستانش”

و اصلا در یک حسابرسی دقیق و رقیقی که به اطلاع و استماع اولیای دانش‌آموزان برسد، معلوم نیست یافته‌ها و دریافت‌های آن کجا، کی و چگونه هزینه می‌شود؟ البته گفته باشد که مدیران هم بنا به وظیفه‌ای که بدان موظفند و بنا به تراشه‌هایی که برایشان می‌تراشند، اقدام به دریافت چنین مبالغی می‌نمایند که بدین سبب آنان را از هر گونه اتهام‌زنی و انگ‌نمایی به دور می‌دارد. امروزه خدمت صادقانه معلمان خلاق و تلاشگر جامعه بر همگان آشکار است باید حساب کتاب خدمت‌رسانی این فرهیختگان آدم‌پرور را از نظام آموزشی پولی کشور جدا دانست. آنان تمام و کمال، دل در گرو خدمت به نونهالان و نوباوگان کشور دارند نگارنده حقیر نیز از گزند این بی‌مهری‌ها در امان نیست.خدا کند روزی نظام تعلیم و تربیت ما از این روی شر و از این خر شیطانی که سوار است، برگشته و پیاده گردد چرا که آموزش و تعلیم و تربیت حق حقه‌ی همگان به دور از هر گونه تعریف و تحریف است.