فقر از دیدگاه شریعتی

    ميخواهم بگويم فقر همه جاسر مي كشد. فقر، گرسنگي نيست, فقر،عرياني هم نيست. فقر، گاهي زير شمش هاي طلا خودرا پنهان ميكند. فقر، چيزي را "نداشتن" است ولى آن چيز پول نيست. طلا و غذا نيست, فقر، ذهنها را مبتلا ميكند.  فقر، بشكه هاي نفت را در عربستان تا ته سر ميكشد. فقر، […]

01

 

 

ميخواهم بگويم فقر همه جاسر مي كشد.


فقر، گرسنگي نيست, فقر،عرياني هم نيست.


فقر، گاهي زير شمش هاي طلا خودرا پنهان ميكند.


فقر، چيزي را "نداشتن" است ولى آن چيز پول نيست. طلا و غذا نيست, فقر، ذهنها را مبتلا ميكند. 


فقر، بشكه هاي نفت را در عربستان تا ته سر ميكشد.


فقر، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفته ي يك كتابفروشي مي نشيند.


فقر، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند.


فقر، كتيبه سه هزار ساله اى است كه روي آن يادگاري نوشته اند.


فقر، اشتباهى را تكرار كردن است.


فقر، همه جا سر مي کشد.


فقر، شب را "بي غذا" سركردن نيست


فقر، روز را "بي انديشه" سركردن است!

 

دکتر علی شریعتی