شصت و پنج حدیث از صادق آل محمد(ص)

  شصت و پنج حدیث از صادق آل محمد(ص) تدوین: سید محمدصادق محمدی وفایی زین ماتمى که چشم ملائک ز خون ترست گویا عزاى صادق آل پیمبرست امام صادق(ع) در ۲۵شوال سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید .سالروز شهادت رئیس مذهب شیعه را به همه ی دوستداران صادق آل محمد(ص) تسلیت می گویم و در […]

c121fb248ade24e9224ae25e0401791e_M

 

شصت و پنج حدیث از صادق آل محمد(ص)

تدوین: سید محمدصادق محمدی وفایی


زین ماتمى که چشم ملائک ز خون ترست

گویا عزاى صادق آل پیمبرست

امام صادق(ع) در ۲۵شوال سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید .سالروز شهادت رئیس مذهب شیعه را به همه ی دوستداران صادق آل محمد(ص) تسلیت می گویم و در ذیل شصت و پنج حدیث ناب را از آن کاشف الحقایق تقدیم محبانش می کنم.

یکم

امام صادق (علیه السلام ) فرمود: بسیار مى شود که بعضى از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک مى گویند و خداوند آنها را با ناراحتى مواجه مى سازد تا بیدار شوند.( تفسیر نمونه)

دوم:

در محاسن از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: خدایتعالى فرمود: اى فرزند آدم ! مرا در دلت یاد کن ، تا تو را یاد کنم ، اى فرزند آدم ! مرا در خلوت یاد کن ، تا در خلوت یادت کنم ، و در میان جمع یادم کن ، تا در میان جمعیت یادت کنم و نیز فرمود: هیچ بنده اى خدا را در میانه جمعى از مردم یاد نمى کند، مگر آنکه خدا او را در میان جمعى از ملائکه یاد مى کند.(المیزان)

سوم

منصور بن حازم ازامام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: وقتى کسى به تو سلام داد در حالى که مشغول نماز هستى جواب سلامى آهسته و به مثل سلام او به او بده .(المیزان)

چهارم :

اگر خداى تعالى ابراهیم را خلیل خود گرفت براى این بود که نه هیچ سائلى را رد کرد و نه از احدى غیر از خداى تعالى چیزى را درخواست نمود.

علامه طباطبایی ره :این صحیح ترین روایت است در توجیه اینکه چرا خداى تعالى ابراهیم را خلیل خود گرفت ، براى اینکه با لفظ و لغت هم مطابق است ، چون خلت به معناى حاجت است و خلیل تو کسى است که حوائج خود را به تو بگوید و از تو رفع حاجت بخواهد، (المیزان)

پنجم:

هنگامى که با غمى از غمهاى دنیا روبرو مى شوید وضو گرفته ، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده (و استعینوا بالصبر و الصلوة ). تفسیر نمونه

ششم:

اگر جاهل ساکت شود اختلافی در جامعه دیده نمی شود . لو سکت الجاهل ما اختلف الناس ، (بحار الانوار ج ۷۸ ص ۸۱)

هفتم:

از امام صادق(ع) پرسیدند: چه موقع انسان از علم غنی می شود؟

فرمودند: اگر انسان هزارها سال عمر کند و پیوسته مشغول تحصیل باشد تمام یافتنی ها را فرا نخواهد گرفت. بنابراین هرگز زمانی نمی رسد که یک نفر بتواند احساس کند از علم غنی است. فقط آنهایی احساس می کنند از علم بی نیازند که جاهل باشند.

هشتم:

مطالعه ی بسیار و پی گیر در مسائل علمی ، باعث شگفتی عقل و تقویت نیروی فکر و فهم است.منبع : بحارز ۱،ص۵۲

نهم:

اسرار تو همچون خون تو است که باید تنها در عروق خودت جریان یابد؛ سرک من دمک فلا یجرین من غیر او داجک تفسیر نمونه

دهم:

نه راست و نه دروغ ، به خدا سوگند یاد نکنید. ((لاتحلفوا باللّه صادقین و لا کاذبین )) (تفسیرنور)

یازدهم:

آنها که با گناه میمیرند بیش از آنها هستند که با اجل طبیعى از دنیا میروند و آنها که با نیکى زنده میمانند (و طول عمر مییابند) بیش از آنها هستند که به عمر معمولى باقى مى مانند). تفسیر نمونه

دوازدهم:

شخصى به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: جانم فدایت ، ما فرزندان خود را به نام هاى شما و پدرانتان مى نامیم ، آیا براى ما مفید است ؟ حضرت فرمودند: مگر دین غیر از محبّت است ، خداوند فرموده : (ان کنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى ) .(تفسیرنور)

سیزدهم:

از روزى که خداوند آدم را آفرید، قدرت و حکومت خدایى و شیطانى در تعارض با یکدیگر بوده اند، امّا دولت کامل الهى با ظهور حضرت قائم علیه السّلام تحقّق مى یابد. .(تفسیرنور)

چهاردهم:

تعجّب مى کنم از کسى که مى ترسد، چرا به گفته ى خداوند حسبنا الّه و نعم الوکیل پناه نمى برد. .(تفسیرنور)

پانزدهم:

هر گناهى که انسان مرتکب شود گرچه آگاهانه باشد در حقیقت جاهل است ، زیرا خود را در خطر قهر الهى قرار داده است.(تفسیرنور)

شانزدهم:

در کافى از امام صادق (علیه السلام ) رو ایت کرده که فرمود: (هیچ قلبى نیست مگر آنکه دو گوش دارد، بر در یک گوش ‍ فرشته اى ارشادگر، و بر در دیگر، شیطانى فتنه گر است .(المیزان)

هفدهم

در کتاب تهذیب از عبدالرحمان روایت کرده که گفت : از امام صادق (علیه السلام ) در مورد مردى پرسیدم که سوگند خورده : فرزند خود را نحر کند یعنى مانند شتر بکشد، فرمود: این سوگند از خطوات شیطان است .

هجدهم

کسى که قرض بگیرد و بداند که نمى تواند بازپرداخت کند، مال باطل خورده است.(تفسیرنور)

نوزدهم:

پدرم سفارش کرد، با افرادى که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو.(تفسیرنور)

بیستم:

هر کس به عمد خودکشى کند، براى همیشه در دوزخ است .آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند : وَمَنْ یَفْعَلْ ذَ لِکَ عُدْوَ ناً وَظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ نَاراً وَکَانَ ذَ لِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً. (تفسیرنور)

بیست و یکم :

امام صادق علیه السّلام رشوه را در حد کفر به خدا مى داند. و رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله رشوه دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمى رسد. ( تفسیرنور)

بیست و دوم :

توبه ى کسى که از روى عمد مؤ منى را بکشد قصاص است . (تفسیرنور)

بیست و سوم :

تهمت به بى گناه ، از کوههاى عظیم سنگین تر است . (تفسیرنور)

بیستم و چهارم :

دلهاى داراى اعراب چهارگانه است : رفع ، فتح ، خفض و وقف (اصطلاح مزبور مطابق با عرف ادیبان نیست ). رفع دل ، در یاد خداست و فتح دل ، در راضى بودن از خدا و خفض دل ، در سرگرمى به غیر او، و وقف دل ، در غفلت از خداست .تفسیر تسنیم آیت الله جوادی

بیست و پنجم

امام صادق (علیه السلام ) به عنوان سر خلود در جهنم فرمود که اگر کافر براى همیشه در دنیا مى ماند مى خواست تا ابد مرتکب معصیت مى شود: انما خلد اهل النار فى النار لان نیاتهم کانت فى الدنیا ان لو خلود فیها ان یعصوا الله ابدا تفسیر تسنیم

بیست وششم :

امام صادق (علیه السلام ) درباره قلب سلیم فرمودند: دلى است که در آن جز یاد خدا نباشد: القلب السلیم الذى یلقى ربه ولیس فیه احد سواه . تفسیر تسنیم.

بیست وهفتم :

مؤمن غبطه میخورد و حسادت نمیورزد منافق حسادت میورزد و غبطه نمیخورد ) . شرح نهج البلاغه (جعفرى)

بیست و هشتم :

کسى که ۲۰ سال با دیگرى دوست باشد، حرمت این دوستى به حد رحامت و قرابت مى رسد: صحبه عشرین سنه قرابه (تفسیر تسنیم) بنابراین ، آثار قرابت و رحامت بر چنین دوستى مترتب مى شود و کسى حق ندارد دوست بیست ساله خود را برنجاند و با او قطع رابطه کند.

بیست و نهم :

ایجاد خوش بینى و اصلاح ذات البین حتّى با دروغ ، عملى پسندیده است(تفسیرنور)

سی ام :

همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند جعل الخیر کله فی بیت و جعل مفتاحه الزهد فی الدنیا . اصول کافی ، ج ۳ ، ص ۱۹۴

سی و یکم :

چیزی که مایه تقرب به خدای متعال است کوچک مشمار ، اگر چه پاره خرمایی باشد. لا تستقل ما یتقرب به إلی الله عز و جل و لو شق تمرة .اصول کافی ، ج ۳ ، ص ۲۱۲

سی و دوم :

روزی معاذ بن کثیر به محضر امام صادق (ع) رسید و عرضه داشت: می خواهم کار را کنار بگذارم – پارچه فروش بود. حضرت فرمود: در این صورت نظرت از اعتبار می افتد. بعد از مدتی حضرت از اصحاب جویای احوال او شدند. گفتند: او دست از کار کشیده است. حضرت فرمودند: «عَمَلُ الشَّیْطَانِ مَنْ تَرَکَ التِّجَارَةَ»؛ کسب را کنار گذاشتن کار شیطان است. شیطان این را از تو می خواهد. فرمود: کسی که کار را تعطیل کند دو سوم عقلش از بین رفته است. کار را تعطیل نکن، تلاش بکن. آن بخشی که از تو بر می آید انجام بده، خداوند هم می فرماید: ما افزایش می دهیم. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۶۶٫پیغمبر و یاران، ج۲، ص ۳۳۶ – ۳۳۸٫

سی و سوم :

از امام صادق علیه السلام سوال شد: چگونه بیشتر مومنان مشرکند؟ فرمود: همین که مى گویند اگر فلان کس نبود تا نبود مى شودم ، لولا فلان لهلکت (نور الثقلین ، ج ۲، ص ۴۷۶).

سی و چهارم :

هر چیز اندازه اى دارد، جز اشک که قطره اى از آن آتشها را خاموش کند. سپس فرمود: کسى که اشکى براى خدا بریزد، چهره اش تیرگى و خوارى نخواهد دید. (لا یرهق وجوههم قترٌ ولاذلّة ) (تفسیرنور)

سی و پنجم :

همانا پروردگار بنده‏اش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود می‏بخشاید. “اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِه”؛ وسائل‏الشیعه، ج۲۱، ص۴۸۳٫

سی وششم

امام صادق علیه السلام به مردى که از تولد دخترش ناراحت بود فرمود: آیا تو بهتر مى دانى یا خدا؟ گفت : خدا، امام فرمود: خداوند نیز آنچه را براى تو بهتر بوده انتخاب کرده و به تو دختر داده است . (تفسیرنور)

سی و هفتم

در نوشته هاى خود نیز ((ان شاءالله )) را فراموش نکنید. روزى دستور داد نامه اى بنویسند، هنگامى که نامه را بدون ((ان شاءالله )) دید، فرمود: ((کیف رجوتم ان یتمّ هذا؟)) چگونه امید دارید که این کار به سامان برسد؟ پیامبر اسلام هنگام ورود به قبرستان مى فرمود: ((وانّا ان شاءالله بکم لاحقون )) اگر خدا بخواهد ما هم به شما خواهیم پیوست ، در حالى که مرگ ، حتمى است(تفسیرنور)

سی و هشتم

امام صادق در وصف حال مؤمنان مى فرمایند: آنان در میان مردم از کبریت احمر کمیاب ترند.مراد امام از تشبیه کبریت احمر چیست؟ منظور از کبریت احمر، جوهر و اکسیرى که- خیلى به ندرت یافت مى شود- کیمیاگران به دنبال آنند، مراد امام صادق (ع) از این تشبیه این است که مؤمنان واقعى و حقیقى همچون کبریت احمر و به عبارتى یاقوت سرخ و اکسیر و جوهر و معدنى نایاب و نهایتا کم یاب حتى از آن هم عزیزتر و کمتر است. بعد امام مى فرماید: این گونه مؤمنان آراسته به سکوت طولانى (همراه با تفکر) و پوشاندن راز مردم و خودش و برپایى نماز و زکات و حج و روزه و مواسات با برادران دینى در مشکلات و راحتى ها، مى باشند، خوشا به حالشان و بهترین جایگاه را دارند و وارثان فردوس در بهشت و جاویدان در آن هستند. (اصول کافى، ج ۲، ص ۲۴۲، ح ۱، باب اندک بودن مؤمنان اعلام الدین، ص ۱۲۳، دیلمى).

سی و نهم :

هرکس خود را از دیگران برتر بداند مستکبر است . پرسیدند: آیا افراد پاک که خود را بهتر از گناهکاران مى دانند مستکبرند؟ امام ماجراى ایمان آوردن ساحران را بیان فرمود که انسان گاهى در چند لحظه تغییر فکر مى دهد، بنابراین خود را بهتر ندانید چون خبر از سرانجام و عاقبت ندارید(تفسیرنور)

چهلم

میراث خداوند به بنده مومنش فرزند صالح است . “مِیرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُومِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ…؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۹۷٫

چهل و یکم :

فرمود: برآوردن حوائج و نیازمندى هاى مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است. قَضاءُ حاجَهِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّه مُتَقَبَّله بِمَناسِکِها، وَ عِتْقِ ألْفِ رَقَبَه لِوَجْهِ اللهِ، وَ حِمْلانِ ألْفِ فَرَس فى سَبیلِ اللهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.

چهل و دوم :

چون خدا خیر بنده ای را خواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و به دنیا بینایش سازد و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده . اصول کافی ، ج ۳ ، ص ۱۹۶

چهل و سوم :

امام صادق (ع)فرمودند:

اگر خداوند عهده دار روزى تو است ،پس چرا غم روزى خود مى خورى ؟

اگر روزى هر کس معین است ،پس چرا اینقدر حرص مى زنى ؟

اگر حساب حق است ،براى چه این همه مال مى اندوزى ؟

اگر پاداش خدا حق است ، چرا تااین اندازه بخل مى ورزى ؟

اگر کیفر از آتش دوزخ است ، چرا این همه مرتکب گناه مى شوى ؟

اگر مرگ حق است ، چرا اینقدر شاد مان هستى ؟۷- اگر همه چیز در محضر خدا است ، براى چه مکر و حیله مى کنى ؟

اگر گذشتن بر پل صراط حق است،پس به چه چیز مى بالى و چرا به خود مغرورگشته اى ؟

اگر همه چیز به قضا و قدر الهى است ، پس چرا اینقدر اندوهگین مى باشى ؟

اگر دنیا فانى است ، پس دلبستگى به آن براى چیست ؟

چهل و چهارم

مَنْ عابَ أخاهُ بِعَیْب فَهُوَ مِنْ أهْلِ النّارِ.

هرکس برادر ایمانى خود را برچسبى بزند و او را متّهم کند از اهل آتش خواهد بود. بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۲۶۰، ح ۵۸.

چهل و پنجم

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا براى اثبات قتل دو شاهد لازم است ، ولى براى اثبات زنا چهار شاهد؟ حضرت فرمود: شاهد قتل ، براى تنبیه یک نفر شهادت مى دهد، امّا شاهد زنا براى کیفر دو نفر (زن و مرد زناکار) گواهى مى دهد.(تفسیرنور)

چهل و ششم :

امام صادق علیه السلام به مردی فرمودند: تو را طبیب خودت کرده اند و درد را هم برایت گفته اند و نشانه ی سلامتی را نیز به تو یاد داده اند و به دارو هم راهنمایی کرده اند، اکنون بنگر تا چگونه درباره ی آن رفتار کنی. « انک قد جعلت طبیب لنفسک و بین لک الداء و عرفت آیه الصحه و دللت علی الدواء، فانظر کیف قیامک تردها»

شرح – مجلسی ( ره) گوید: درد همان اخلاق زشت و گناهان کشنده است و نشانه ی سلامتی همان نشانه هایی ست که خدا و رسول و ائمه اطهار فرموده اند مانند آیات اول سوره مومنون و سایر آنچه در اوصاف مومنین و متقین گفته شده و دارو توبه و استغفار است و همچنین همنشینی با اخیار و پرهیز کردن از اشرار و زهد در دنیا و… کافی/ جلد چهارم/ باب محاسبه

چهل و هفتم :

امام صادق (ع )درپاسخ منصور خلیفه عباسى که ازآن حضرت خواسته بود به منظور پند و اندرز دادن وى با او معاشرت کند،فرمود:آن کس که خواهان دنیا باشد تو را نصیحت نمى کند و هرکس اهل آخرت باشد با تو همنشین و هم صحبت نمى شود.

چهل و هشتم

امام صادق علیه السلام به یکی از یارانشان فرمودند: اگر شما دور بنی عباس را نمی گرفتید آنها ما را خانه نشین نمی کردند سکوت شما ما را خانه نشین کرد. وسائل / ج ۱۲ / ص ۱۴۴ به نقل از کتاب امر به معروف و نهی از منکر / محسن قرائتی

چهل و نهم :

جابربن حیان از امام صادق(ع) پرسید: خداوند که انسان را می میراند پس برای چه او را به این جهان می آورد.فرمودند: مرگ وجود ندارد و آنچه درنظر من و تو شکل مرگ جلوه می کند مبدأ زندگی دیگر است و از این جهت خداوند انسان را به این جهان می آورد که دراین جا مرحله ای از تکامل را بپیماید. بعد ازاین مرحله، انسان با موجودیتی کامل تر از دوره گذشته به جهان دیگر می رود و در آنجا نیز مرحله ای از تکامل را می پیماید و علت نهائی خلقت عبارت است از بذل کرم از طرف خداوند نسبت به تمام موجودات حتی جمادات.

پنجاهم

امام صادق(ع)خطاب به ابوشاکر (از مخالفین علمی امام) فرمود: اگر مرگ نباشد:

ستمگران درصدد تصاحب اموال ضعفا برمی آیند و آنها را به قتل می رسانند.

– زندگی برای هیچ کس لذت ندارد. همان طور که اگر کارکردن نباشد هیچ کس از استراحت لذت نمی برد در قلب آدمی، ذره ای ترحم حتی نسبت به فرزندش بوجود نمی آید.

۴- در مدتی تعداد جمعیت آدمی، آن قدر زیاد می شود که نوع بشر مشکل غذا پیدا می کند.

پنجاه و یکم :

منصور دوانیقى در نامه اى به اما صادق علیه السلام نوشت : چرا شما مثل سایر مردم نزد ما رفت و آمد نمى کنید؟ او در پاسخ نوشت : نه ما کارى کرده ایم که به خاطر آن از تو بیم داشته باشیم و نه تو از امور آخرت چیزى دارى که به آن امید نزد تو آمد و رفت کنیم و نه در نعمتى هستى که به تو گوارا باد بگوییم و نه مصیبتى را مى بینیم که تو را تسلیت بدهیم پس نزد تو بیاییم چه کنیم ؟

پنجاه و دوم

به کوچکى پشه ننگرید که هرچه فیل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمع البیان .

پنجاه و سوم:

امام صادق علیه السّلام با استناد به (حبّ الشهوات من النساء…) فرمودند: مردم در دنیا و آخرت از چیزى بیشتر از زنان لذّت نمى برند… اهل بهشت نیز بیش از هر چیز به نکاح تمایل دارند تا خوردنى ها و آشامیدنى ها.(تفسیرنور)

پنجاه و چهارم:

کسى که با اذان و اقامه نماز بخواند، دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز مى خوانند و کسى که با اقامه و بدون اذان نماز بخواند پشت سر او یک صف نماز مى خوانند. رواى مى گوید عرض کردم : طول هر صف چقدر است ؟ فرمودند: کوتاهترین آن از شرق تا غرب و طولانى ترین آن از آسمان تا زمین است حدثنى محمد بن على ماجیلویه رضى الله عنه قال حدثنى عمى محمد بن ابى القاسم عن احمد بن ابى عبدالله عن ابیه عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال قال ابو عبدالله علیه السلام من صلى باذن و اقامه صلى خفه صفان من الملائکه و من صلى باقامه بغیر اذان صلى خلفه صف واحد قلت له و کم مقدار کل صف قال اقله ما بین المشرق و المغرب و اکثره ما بین السماء و الارض ثواب من قرا قل هو الله احد و انا انزلناه و آیه الکرسى فى کل رکعه من تطوعه.

پنجاه و پنجم:

هرکس وضو بگیرد و با حوله خشک نماید یک حسنه دارد و چنانچه خشک نکند سى حسنه خواهد داشت. وسائل الشیعه: ج ۱ ص ۴۷۴ ح ۵.

پنجاه و ششم

عملی که با تقوا انجام شده کوچک نیست ، هر چند ممکن است در ظاهر کوچک به نظر برسد ؛ چگونه ممکن است عملی که مورد قبول خداست کوچک باشد ؟

پنجاه و هفتم:

شخصى از خراسان خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت: ما حاضریم که در رکاب تو با دستگاه حاکم بجنگیم چرا حرکت نمى کنى؟ امام به او دستور داد داخل آتش شود ولى او امتناع ورزید، و فى الحال ابوبصیر رسید، حضرت به او دستور داد که داخل آتش شود، او فى الفور داخل آتش شد، حضرت رو کرد به شخص خراسانى و فرمود: اگر بین شما چهل نفر مانند ابوبصیر باشد قیام مى کنم.

پنجاه و هشتم :

اهل بهشت چهار نشان دارند : روی گشوده ، زبانی فصیح ، قلبی رؤوف و دستی سخاوتمند

پنجاه ونهم

هنگام تلاوت آیات مربوط به بهشت از خداى سبحان بهشت را مسئلت کن و در حال تلاوت آیات و عید عذاب ، از آن عذاب به خداوند پناه ببر. تسنیم تفسیر قرآن کریم

شصتم :

امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در همه مدت عمر شریفش با بندگان خدا، به مقدار فهم نهایى و اندیشه نهانى و عمق شهود و ژرفاى دانش خود سخن نگفت : ما کلم رسول الله العباد بکنه عقله قط.

شصت و یکم :

هر چیزى را قله اى است و قله قرآن آیه الکرسى است : ان لکل شى ء ذروه و ذروه القرآن آیه الکرسى.

شصت و دوم :

امام صادق علیه السلام به ابو حنیفه فرمود: تو از قرآن حتى یک حرف به ارث نبردى ؛و ما ورثک الله من الکتاب حرفا(تفسیر تسنیم)؛ زیرا اگر معارف قرآن و عترت است ؛ چون ارث ، مبتنى بر پیوند است و ابو حنیفه از چنین پیوند و قرابتى محروم است و اگر مقصود امام علیه السلام ، اعتباریات مدرسه اى باشد، راه مدرسه براى همه باز است و ابو حنیفه ، فقیه و مرجع فتواى اهل سنت هم از آن بى بهره نبود.

شصت و سوم :

هرگز گروهى به تعداد چهل نفر براى نیایش درباره موضوعى جمع نشد مگر اینکه خداوند دعاى آنان را مستجاب فرمود و اگر تعداد آنان به چهل نفر نرسد ، اگر چهار نفر ده بار خدا را بخوانند ، خداوند قطعا دعاى آنان را مستجاب خواهد فرمود ، و اگر تعداد آنان به چهل نفر نرسد ، اگر چهار نفر ده بار خدا را بخوانند ،خداوند قطعا دعاى آنان را مستجاب مى فرماید . و اگر تعداد دعا کنندگان به چهار نفر نرسد و فقط یک نفر دعا کند ، خداوند عزیز و جبار دعاى آن یک نفر را مستجاب میفرماید .(شرح نهج البلاغه جعفری)

شصت و چهارم

مردى از جعفر بن محمد امام صادق علیه السلام از قضاء و قدر پرسید، فرمود: هر عملى که از کسى سر بزند، و تو بتوانى او را بخاطر آن عمل ملامت کنى ، آن عمل از خود آنکس است ، و آنچه نتوانى سرزنش کنى ، آن از خدایتعالى است ، خدایتعالى به بنده اش ملامت مى کند، که چرا نافرمانى کردى ؟ و مرتکب فسق شدى ؟ چرا شراب خوردى ؟ و چرا زنا کردى ؟ اینگونه افعال مستند بخود بنده است ، و آن کارهائى که از بنده باز خواست نمیکند؟ مثلا نمى گوید: چرا مریض شدى ؟ و چرا کوتاه قد شده اى ؟ و چرا سفید پوستى ؟ و یا چرا سیاه پوستى ؟ از خداست براى اینکه مریضى و کوتاهى و سفیدى و سیاهى کار خداست.تفسیر المیزان

شصت و پنجم

امام جعفر صادق علیه السلام

چهار چیز نشانه نفاق است:

سنگ دلی

اشک نریختن

اصرار بر گناه

و حرص بر دنیا.

میزان الحکمه ج۱۲