پاسخ لازم

  پاسخ لازم راضیه همتی "نه هرگز شب را باور نکردم چرا که در فراسوی دهلیزش به امید دریچه ای دل بسته بودم" مخاطب نوشته ی امروز بنده تمام مردم هستند.چه آنهایی که با قبول یک جوان امید به آینده اش را بیشتر کردند چه آنهایی که دست رد به سینه شان زدند و علی […]

images

 

پاسخ لازم

راضیه همتی


"نه
هرگز شب را باور نکردم
چرا که در فراسوی دهلیزش
به امید دریچه ای
دل بسته بودم"

مخاطب نوشته ی امروز بنده تمام مردم هستند.چه آنهایی که با قبول یک جوان امید به آینده اش را بیشتر کردند چه آنهایی که دست رد به سینه شان زدند و علی رغم تواناییشان مضایقه فرمودند.

جناب آقای ملکشاهی نماینده ی محترم شهرستان کوهدشت
سلام علیکم

نظر به اینکه ۳۵ سال دوشادوش عظمت و فرهنگ راسخ ملی، با پشتوانه های انقلاب اسلامی رودر روی دشمن جنگیدیم، دم بر نیاوردیم و در راه اعتلای کوهدشت فرهیختگانی بالغ بر آمارهایی که میشنوید و میشنویم تقدیم کردیم و هنوز هم در فراسوی باورها و اعتقاداتمان امید به همان دریچه ی (شاملو) بسته ایم.
گفتمان ها و همایش هایی که هراز چندگاهی چشمان اعورمان را به آنها می دوزیم و دست های خالیمان را رو به لطف امثال شما دراز میکنیم، نشانه ایست که بدانید و بدانیم گرچه نان و نام و دارایی با فقر و ندارم ندارم ندارم خاکشیر شده است،
گرچه جوانهایمان آینده ی یک جوان تهرانی را آرزو نمی کنند،
گرچه پدرم معلم است ، کارگر است،مهندس است،دکتر است،راضی ام.
اما کلید این رضایت همیشگی نیست.
گاهی قفل را باز میکند و گاهی اگر بد بچرخانی اش محبوس تر میشوی.
راضی ام اگر نان باشد،اگر نام باشد..اگر شایسته سالاری باشد و بیکاری نباشد.
مصالح این رضایت جوانان اند.
ما نان بدون نام کوهدشت و کار بدون دغدغه ی کوهدشت را نمی خواهیم.
اما قطعا رییس و کارمند و مسئول و ارباب رجوع،خوب یا بد،نام کوهدشتی بودن را یدک می کشند و مُهر تایید یا رد یک نماینده ،انتخاب هایش است.
بنده هم در لفافه میگویم که نه سایتی فیلتر شود و نه مسئولی رنجیده خاطر.
اما برای خالی نبودن عریضه جسارتا میخواهم خدمتتان عرض کنم که ما – جمعی از جوانان دل نگران شهر-مسئول فصل نامه ای نمی خواهیم.
مسئولی که گاهی باشد و گاهی خیر.مسئولی که اگر از او انتقاد کردند قدرتش را به رخ بکشد و انتقاد را از روی غرض ورزی بداند.
ما مسئولی را که رفتنش تحسین بر انگیز تر و قابل تمجید تر از آمدنش باشد ،نمی خواهیم.
اما اینجا،یک طرف دیگر قضیه،یک طرف دیگر سکه،جوانی است که همیشه توسط آنها محکوم شده است و باید برای شندر غاز درآمد،رنج دوری از خانواده را تحمل کند و فرسنگ ها دور شود.

بله درست است…هر شهرستانی با توجه به پتانسیل هایش شاخص و مطرح میشود.اما من از شما- نماینده ی محترم این شهرستان- می پرسم آیا حق ظرفیت و پتانسیل یک شهر(جوانان آن شهر) کار کردن در شهرهای دیگر است؟؟یا خود کوهدشت می تواند پذیرای فرزندان خودش باشد؟
از جوانان کوهدشتی بپرسید سهم آنها از دیدار های متوالی با مسئولین ( که صد البته منظور مسئولین منظور است)چه بوده است؟
کدام دست اندازها مانع پیشرفت آنها شده اند؟؟و اگر چیزی یافتید ما را هم خبر کنید.
از آنها بپرسید تندی نگاه مسئول کدام اداره و انتقاد ناپذیر بودن کدام رییس آزرده خاطرشان کرده که اکنون در تمام کشور بیشترین آمار انحراف از کار! نصیب شهرشان شده است ؟
بنده قصد ندارم مسئولین فلان اداره ی کوهدشت را با همتای ایشان در شهر های دیگر مقایسه کنم…خیر.این مقایسه از ریشه غلط است و گویی می خواهیم قوه ی شنوایی یک نفر را با قوه ی بینایی یکی دیگر مقایسه کنیم که عملا نتیجه ای حاصل نخواهد شد.
اما باز در لفافه میگویم:برای یک انسان ، هنر فاصله نگرفتن در زمانی که یک مسئول کاری است ، با زمانی که یک فرد عادی! بوده،قابل ستایش است.
شما از جوانان بپرسید و از جوانان بخواهید.هم مشکل را هم راه حل را.
بنده به عنوان دانشجوی رشته ی بهداشت میبینم که درمان می بلعد.همه چیز را.پول را . جسم را . روح را و زندگی را.
و همه ی اینها نتیجه ی پیشگیری نکردن است.
ما از شما به عنوان نماینده ی شهرستان تقاضا داریم تا تومور مسئولین ناشایست بدخیم نشده است،شیمی درمانی را شروع کنید.
ما همیشه با حضور هرچند اندکمان ثابت کرده ایم …هستیم. و در قبال این حضور از شما همدلی و همراهی می خواهیم.
در لابه لای معادله هایی که خدمتتان عرض کردم،مجادله های بنده را به عنوان جوانی کوهدشتی که هر از گاهی فقر و نداری همشهریانش را می بیند با نگاه تیزبینتان بیرون بکشید و دردهای کوهدشت را یکی پس از دیگری مرهم باشید.

و من الله توفیق
راضیه همتی.تیر ماه ۹۳ – کوهدشت