نـگاهی به سبک تنبورنوازی امام قلی امامی عزيزي
نـگاهی به سبک تنبورنوازی امام قلی امامی عزيزي سید مجتبی حسینی طرهان بانگ چرخشهای چرخ است اینکه خلق میسرایندش به تــنـــبـور و به حــلق مــا هـــمـــه اجــــزاء آدم بودهایم در بهشت این لـــــــحنها بشنودهایم نالهی تـــــــنـــــبور و بعضی سازها اندکــی ماند بــدآن آوازهـــــــــــا «مولانا» تنبور یکی از قدیمیترین سازهای ایران است که جنبهی عرفانی و […]
نـگاهی به سبک تنبورنوازی امام قلی امامی عزيزي
سید مجتبی حسینی طرهان
بانگ چرخشهای چرخ است اینکه خلق
میسرایندش به تــنـــبـور و به حــلق
مــا هـــمـــه اجــــزاء آدم بودهایم
در بهشت این لـــــــحنها بشنودهایم
نالهی تـــــــنـــــبور و بعضی سازها
اندکــی ماند بــدآن آوازهـــــــــــا
«مولانا»
تنبور یکی از قدیمیترین سازهای ایران است که جنبهی عرفانی و مقامی دارد و با ضربات انگشت به صدا در میآید. کاسهای بیضیشکل و سیمها از روی دستهی بلند و کاسه عبور کرده است. بزرگتر از سهتار و در قدیم به دوتار معروف بوده و در مناطق لکنشین به آن تمیره میگویند. این ساز از ۱۳ الی ۱۴ پرده تشکیل و ۲ الی ۳ سیم دارد. جنس کاسه و صفحهی آن از چوب توت و دستهاش از چوب گردو میباشد. تنبور در مناطق یارساننشین دارای تقدسی خاص است چنانچه نوازندگان قبل از شروع و در خاتمه دستانش را میبوسند.
اوج شکوه و عظمت تنبور در قرن پنجم هجری یعنی حضور در سپاه معروف و متشکل از نهصده شاهخوشین لرستانی بوده و از آن زمان تاکنون در جایجای ایران، تنبور را ساز شاهخوشینی نیز نامیدهاند. از یافتههای باستانشناسان میتوان ادعا کرد که این ساز قدمتی ۶۰۰۰ ساله دارد و از اسناد مهم تاریخی مجسمهای است در حوالی مقبره دانیال نبی(ع) واقع در شوش. شاید نتوان دقیقآ زمان اختراع این ساز را معین نمود، اما میتوان گفت ساخت تنبور از قرنها پیش از ظهور اسلام رواج داشته است.
زندگی صحنهی یکــتای هنـرمندی ماست
هرکسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صــحـــنـه پــیـــــوســتـــه به جاست
خرّم آن نـــغـمــه که مردم بسپارند با یاد
«ژاله اصفهانی»
با صراحت میتوان گفت عارف شوریدهحال و سالک وارسته زندهیاد امامقلی امامی عزیزی از معدود اساتید تنبور نوازی میباشد که بر اجرای این مقامات و نغمات تسلط کافی و وافی داشته است. او نه تنها در لرستان بلکه در ایران، دارای سبکی خاص و شیوهی نوازندگی منحصر به فردی بوده و این نوع نگرش برای اساتید فن با گوش دادن آثار به جای ماندهاش به خوبی قابل درک میباشد. از سبک ایشان میتوان بعنوان بهترین روش برای آموزش و انتقال تنبور در لرستان یاد کرد. او نوع کوک کردن تنبور، دستانبندی و مقامات و نغماتش را برگرفته از زمزمههای نهصده سپاه شاهخوشین دانسته و با افتخار خود را از جامعهی یارسان اهلِ حق معرفی نموده بود.
استاد حمید ایزدپناه درباره تنبور زندهیاد عزیزی میگوید که از ساختههای خود ایشان میباشد، اما شنیدههای از منابع مؤثق حاکی از آن است که زندهیاد امامقلی طی سفری که به کرمانشاه داشته به روستای گرهبان که در آن موقع اغلب سادات مشعشعی آن را تشکیل داده بودن میرود و مدتی را در آنجا سپری میکند که در این ایام متوجه تنبورنوازی زندهیاد سیدفرخمیرزا مشعشعی شده و شیفتهی این هنر متعالی میگردد و در آن روزها با نشستن در حضور سادات بزرگ آن محال از جمله آقا سیدمنصورمشعشعی و سیدفرخ مشعشعی با روش تنبورنوازی آنها آشنا و با تحقیق و جستجو، تنبوری از ساختههای چنگیز فرمانی از سازندگان معروف گهواره خریداری میکند که این سفر او نیز خالی از لطف نبوده و با چگونگی ساخت تنبور نیز آشنا میشود و تنبوری را در اواخر عمر که ساختهی دست خود استاد بوده را جهت یادگاری به جناب ایزدپناه اهدا مینماید.
زندهیاد استاد امامقلی علاوه بر تسلط کافی در تنبورنوازی و آگاهی کامل از مقامات مختص به تنبور در ساخت این ساز، سرشار از ذوق و شوق بوده و گذشته از این هنر زیبا آواز، لحنی خوش داشته است. شخصیت او در عین سادگی، آمیزهای از عشق و شور و جنون بوده و همین ویژگیها باعث تفاوت عمدهی شیوهی او در نواختن تنبور و خواندن آواز در مقایسه با دیگر استادان تنبور زمان خود بوده است. او با توجه به دوری از اساتید موسیقی دستگاهی و ردیفی و همچنین مراکز اصلی رواج موسیقی و مقامهای تنبور، توانسته بود نه تنها ارتباط عمیق خود را با موسیقی و مقام های زادگاهش حفظ نماید بلکه بر بستر ذوق، ظرافت و شوریدگی خویش، شیوهای منحصر به فرد را در اجرای مقامهای باستانی و حقانی تنبور از خود به یادگار بگذارد.
در سالهای قبل از انقلاب به دعوت مسئولان وقت فرهنگ و هنر لرستان به تالار رودکی تهران رفت و با اجرای بینظیر خود همه حاضرین را مجذوب پنجههای جادویی خود نمود. شیوه نوازندگی این هنرمند زندهدلِ لرستانی به نوعی خیره کننده بود که سرتیتر روزنامههای آن وقت از جمله اطلاعات، کیهان و… حکایت از چیرهدستی استاد امامقلی امامی عزیزی بود. احمد عبادی از نامدارترین اساتید سه تار ایران در گزارش آن روزهای خود میگوید، زمانی که پنجههای عزیزی بر روی صفحهی تنبور به صدا درآمد برای لحظاتی سکوت تمام تالار را فرا گرفت و ناگهان صدای تنبور با گریهی حاضرین مواجه شد. در حین تنبورنوازی آنچنان چشمهایش را بسته، که گویی از خود بیخود شده بود. استاد احمد عبادی در پایان گزارش خود در آن روزها میگوید زمانی که مقامهایش را تمام کرد و از صحنه پایین آمد به رسم یادبود نوشتهای را تقدیمش نمودم تا اینگونه هنرش را قدردان باشم.
زندهیاد استاد امامی مقامهای ماندگاری (از جمله یاری، سحری، هانای ممدبگ، پاوهموری و چندمقام دیگر) را در آن سالها اجرا و ضبط نمود که این امر عامل مهمی در شناساندن تنبور به خارج از منطقه لرستان گردید. به نظر حقیر و با توجه به گوش دادن آثار این بزرگوار، روش مضرابکاری، دستانبندی و تعدادی از مقامهای اجراء شدهی زندهیاد امامی با دیگر اساتید تنبور کاملاً متفاوت و دارای سبکی ممتاز میباشد.در واقع نمیتوان او را تنها یک تنبورنواز معرفی کرد بلکه کلامخوان و کلامدانی که بر تکنیکهای ساز مقامی تسلط کامل داشته و به صورت معنوی این مقامها و کلامها را به طور کامل درک کرده بود. متأسفانه بسیارى از نوازندگان و خوانندگان برجسته و مطرح کشور و استان در نیم قرن گذشته بدون در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی زندهیاد امامی نه تنها از شیوه نوازندگى ایشان استفاده نکرده بلکه آهنگها و مقاماتش را به اشکال مختلف اجراء و به نام خود رقم زده، زحمات و هنرش را نادیده و حتی یاد و نامش را به فراموش سپرده اند. زندهیاد امامقلی با تسلط کامل به اجرایی چهار قسمت موسیقی تنبور همت گمارده بود که در نوع خود بینظیر و با سایر نواحی یارساننشین تقریباً متفاوت است که ذیلاً به آنها اشاره خواهیم کرد.
۱-مقامهای حقانی(کلام) ۲- مقامهای باستانی (غیرکلام) ۳- بداههنوازی ۴- ساختههای بزرگان.
مهمترین بخش تنبور معروف به اشعار و سرودههای جامعه اهل حق یا مقامات و نغمات یاری میباشد که نزد یارسان جایگاه ویژهای دارد. تعداد آنها در بین خاندان آتشبگی نامشخص است ولی به روایتی آنها را ۷۲ مقام میدانند که از ساختههای بزرگان و مسندنشینان یارسان میباشد که هر کدام از آنها دارای ریتمی جذاب و مشخص هستند. در مقامهای حقانی تعدادی گروهی نواخته میشود و تعدادی فردی ولی اغلب در جمخانه اجراء میشوند.
در مقامهای باستانی هر کدام از آنها مختص به نوعی مراسم خاص میباشد و به چند دسته تقسیم میشوند از جمله: مقامهای بزمی، مقامهای سوگ و عزا، مقامهای رزمی و مقامهای کوچ ایل و فصلها …
زندهیاد امامی در نواختن این مقامهای باستانی استعدادی فوقالعاده داشته و هر کدام از آنها را به شیوهی منحصر اجراء نموده است آنچنان که روزنامه کیهان سال ۱۳۵۲ مینویسد که هنر اصیل و بکر او در نخستین برنامهاش در تهران منتقدان موسیقی را به تحسین وا داشت. حال در اینجا به تعدادی از آن مقامها به اختصار میپردازیم:
مقام مالهژیری:
مالهژیری از مقامهای باستانی و بسیار کهن لرستان میباشد که حالتی حماسی به خود دارد و بیشتر با تنبور نواخته میشود. زندهیاد امامقلی امامی به دو شیوه این مقام را اجراء نموده است یعنی گاهی با آواز و تنبور و گاهی بدون آواز. این مقام بیشتر در فصل پاییز نواخته میشود. مالهژیری یعنی حرکت و رفتن به منزلگاه پاییزی و نام یکی از طوایف لک زبان لرستان نیز میباشد.
مقام پاوهموری:
پاوهموری نوائی بسیار اندوهگین دارد و اشعاری که با آن خوانده میشود حکایت از روزهای دور و دراز و خاطرات تلخ و شیرینی است که رشادت و دلیری گذشتگان و سواران ایل را بازگو میکند. این مقام به هورهی لکی نزدیک میباشد و خوانندگانی که از صدای گرم و سوزناکی برخوردار هستند آن را اجرا میکنند. در اجرای این مقام زندهیاد امامقلی بسیار متبحر بوده و آن را استادانه نواخته و خوانده است.
مقام سحری:
سحری یکی از مقامهای بسیار ارزشمند، دلنشین و کهن است که با آواز همراه با تنبور و یا سرنا به همراهی دهل اجرا میشود تنبورنوازان در محافل و مجالس اذکار روحانی که طی آن شب به صبح میانجامد طلوعی دیگر را نوید داده و اشعار امیدبخشی که سرا پا وجد و نشاط ایجاد میکند را به گوش مستمعین میرسانند و در اعیاد ملی و مذهبی نیز سرنا و دُهلنوازان بر فراز بامهای خود همین مقام را در وقت سحر مینوازند.
مقام هانای ممدبگ:
این مقام یکی از بهترین و زیباترین مقامهای یارسان آتشبگی است و متفاوت با سایر مقامها که علاوه بر جذبهی خاص خود بسیار سنگین و باوقار میباشد. این مقام را بیشتر در فضای باز با دهل و سرنا برپای آتشی بزرگ و مراسم ذکر روحانی اجراء نمودهاند. استاد امامقلی امامی عزیزی از معدود نوازندگانی است که به راحتی آن را برای اولین بار با تنبور خوانده و نواخته است.
مقام گل و خار:
این مقام از مقامهای برجستهی باستانی و مخصوص تنبور است که از ریتمی بسیار باشکوه و آهنگی غنی برخودار است. شاید در گذشتههای دور شعر این آهنگ مخصوص مناظره گل و خار بوده است که به مرور زمان استفاده از دیگر اشعار کردی نیز برای اجرای آن رایج گردیده است. ریتم این مقام سه ضربی است که ضرب اول فراختر از دو ضرب بعدی است یعنی از هفت چنگ موجود در میزان سه تای آن در صرب اول و دوتای آن در صرب دوم و دوتای دیگر در ضرب سوم نهفته است. این ریتم را در موسیقی کردی سهپا مینامند
مقام هل پرکه:
یکی از مقامهای رقص موسیقی شاد لرستان با تمهائی از موسیقی کردی کرمانشاهی که پس از مقام قطار و سنگینسماع اجرا میشود. در این مقام پاها به شکل آزاد به طرف جلو رها شده و به سمت بالا حرکت میکند. این مقام بیشتر با ساز و دُهُل نواخته شده که زندهیاد امامی آن را با تنبور نواخته است.
مقام قطار:
از مقامهای آوازی بسیار کهن است که از حالتی حماسی و عاشقانه برخوردار است. خوانندهی این مقام گاه بدون همراهی تنبور و گاه همراه تنبور این مقام را اجرا مینماید و در طی آن اشعاری عاشقانه و یا حماسی که گاهی از چاشنی پند و عبرت نیز برخوردار است را زمزمه مینماید.
برای اجرای این مقام گاهی تنبور آواز خوان را همراهی میکند.
مقام جنگهراه:
این مقام از مقامهای پُرنشاط و مهیج باستانی موسیقی مقامی است و از حالتی حماسی برخوردار است. و این حالت از نامش نیز پیداست. «جنگهراه» به معنی راه جنگ است و راه یعنی مقام و گوشه و ترکیب این دو کلمه با هم یعنی آهنگ جنگ یا مقامِ مخصوصِ جنگ. اگر چه این مقام بیشتر با تنبور نواخته میشود ولی در اصل نوازندگی آن بعهدهی سرنا و دهل است.
شاید وقتی که با تنبور و در مراسم ذکر اجرا میگردد جنگ سالک و مستمع با اهریمن نفس مدنظر است.
مقام طرز:
کهنترین مقام حقانی تنبور و یکی از گوشههای مهم ردیف موسیقی ایرانی میباشد. اهل حق چنین میپندارند که چون روح از تشریف و دخول به پیکر حضرت آدم (ع) خودداری مینمود به جهت ترغیب روح برای اجرای امر به اشارهی حضرت حق فرشتهی اعظم حضرت جبرییل مقام طرز را با تنبور نواخت. روح با شنیدن آن آهنگ حقانی سرخوش گردید و مستانه به کالبد مذکور وارد گشت.
مقام «رارا» یا «خانکمرارا»:
مقامیست که در مراسم سوگ و هنگام مرگ بزرگان یارسان اجرا میشد. مردان و زنانی که از راههای دور آمده بودند به محل سوگواری میرفتند و ابتدا یک نفر با کاسهای از گِل به استقبال آنها میرفت و هرکس تمایل داشت مقداری از گل کاسه را به شانه، سر و یا دستار و سربند خود میمالید. وقتی سرنا و دهل به مقام «رارا» میرسید عدهای از مردان در فضای باز محل سوگواری مردانه، کنار هم و دست در دست یکدیگر با ضرب موسیقیائی دُهُل و نظم حرکتی، رقصی مانند چوپی را با تکرار سر بیت نوحه گونه «خانکم رارا» بصورت دایرهوار اجرا میکردند. همزمان شخصی نیز اشعاری در وصف خوبیها و مهماننوازی یا نیکوکاری و جنگآوری تازهدرگذشته با آهنگ میخواند و با حرکت دست و سر، شوری به پا میکرد. کسانی که جز دسته رقصندهها بودند همراه با بقیه سربیت یا ترجیع «خانکم رارا» را بدنبال «سرخونی وش» تکرار میکردند.مقامهای علیالهی، فرنگی رضاقلی، فرنگی سیدبهمن میرزایی، فرنگی خانمیرزایی از جمله دیگر مقامهای است که زندهیاد امامی در مجالس مذهبی و با حضور اشخاص نامبرده اجراء نموده است. ریتم این مقامها گاه با آرامی نواخته میشود و گاه شور از زیبایهای این مقام کف زدن حاضرین و جواب دادن سربند آواهای است که با این مقامها نواخته میشود.
انشاالله سعی دارم که در آینده به طور اختصاصی به جزییات این نغمات و مقامات بکر و دست نخورده بپردازم. در آخر از تمامی اساتید و عزیزانی که در حفظ و اعتلای فرهنگ غنی لرستان از هیچ کوششی دریغ نکردهاند، بخصوص دستاندرکاران دوهفتهنامهی وزین آساره کمال قدردانی و تشکر دارم.
مردی که با دوتار خود سالن را به گریه انداخت
[پاسخ]
بسيارعالي بهره مندشديم.تشكرازلكناوسيدمجتبي.اگه ممكنه يكي دوموردازمقامات ياري استادرابصورت دانلودبذاريد.
[پاسخ]
ممنونم سيد بزرگوار ..
انشاالله در يك فرصت مناسب مقامات مورد نظر را بر روي سايت آپلود خواهيم كرد
يا علي مدد
[پاسخ]
با سلام و احترام خدمت همكاران لكنا…
از خواندن مطلب زيبايي جناب حسيني بهره مند شدم و زيباتر از آن ياد و نام استاد تنبور نوازي كه بعد از سالها هنوز بر سر زبانهاست …
نام نيكت گر بماند روز گار …
به كز او ماند سراي زرنگار …
موفق باشيد
[پاسخ]
از بذل توجه شما دوست عزيز سپاسگزارم
[پاسخ]
پوزش منو بپذيريد
[پاسخ]
با سلام و تشکر از سایت وزین لکنا
بعد از مدتها خواندن از زنده یاد امامقلی امامی عزیزی بسیار شیرین است ، آنهم از تنبور نوازی که او را به خوبی میشناسد و خود را از شاگردان نواری ایشان میداند …
امیدوارم بتوانید از دیگر مشاهیر و هنرمندان فراموش شده مطالبی را به مخاطبان سایت تقدیم نمایید..
قبل از این کامنت ، کامنتی دیگر را در همین صفحه و ستون درج نمودم ولی متاسفانه منتشر نشد . حال نمیدانم به چه دلیل؟؟؟
[پاسخ]
و باز هم سپاس
[پاسخ]
تنبور اين پير قلندر ، روزگاران است كه در ميدان هنر مو سپيد كرده است و قرنهاست كه صوت مليح مجلس عاشقان و آواي آسماني یاران است . تنبور از ديرينه ترين سازها و آلات موسيقي سرزمين ماست . سابقه حضور اين ساز در تاريخ به كهن ترين زمانها ، پيش از اسلام مي رسد و اين حضور تا زمانها ادامه يافته است چنانكه امروز در پهنه سرزمين تا هر كجا سوخته دلي و سوخته جاني است به بانگ تنبور آتش دل فرو مي نشاند و سالكان طريق حق در مجالس ذكر و سماع بدان دست افشاني و پايكوبي مي كنند و مخموری خويش را به صبوحي آن برطرف مي سازند.
تنبور ، داراي شخصيتي عرفاني و حماسي است و اين ساز براي نواختن قطعات حماسي نيز استفاده مي شود . چنانكه در روزگار ما استادان و پيران تنبور شاهنامه كردي را با نغمات تنبور بس خوش مي خوانند.
از خواندن مطلب زيباي تنبور نواز لرستاني اقاي حيسيني لدت بردم. سپاسگزارم
[پاسخ]
پس بگيد تنبور از آسمان نازل شده ؟؟؟!!!!!!!
[پاسخ]
چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد…
تنبوري دارم من از ايام دور…
زادگاهش بستر باغ بلور…
شب كه قلبم را نظافت ميكنم…
سوره اي با آن تلاوت ميكنم…
پيروز باشيد و در پناه حق آقاي خليلي
[پاسخ]
احساس پاك شما ستودني است جناب آقاي ميرزايي
معتقدم ساز تنبور ساز دل است صدایش به دل مینشیند همچون سه تار.
تنبور ساز راز و نیاز است میتوان به وسیله ی او با معبود خود خلوت کرد و حرفهای خود را در قالب صدای تنبور به آن یار ازلی رساند وهرکس به اندازه ی درجه ی روحی خویش تنبور مینوازد .بنده تنبور را به یادگیری صرف و از روی قانون و قواعد قبول ندارم ،آری هرکسی باید در ابتدا قواعدی را رعایت کند اما بعد از آموزش اولیه این روح و مقام معنوی هر کس است که به او آموزش میدهد پس خودمان را در آموزش تنبور و یادگیری آن تابع قوانین و قواعد قرار ندهیم بلکه از جهت روحی خودمان را تمرین دهیم تا در نواختن تنبور بتوانیم استاد تر و نوای تنبور ما به دل شنوندگان بنشیند همچون بزرگانی در این عرصه ،اگر زندگی این بزرگان را ورق بزنیم جز پاکی و درستی و لطافت چیزی در ایشان نیست ،مثال عینی تر آقا سید خلیل عالی نژاد که اهل فن به خوبی میفهمند سید تکرار ناشدنی ست…
موفق باشيد جناب ميرزايي عزيز
[پاسخ]
بس حكیمان گفتهاند ایــن لـحـنها
از دوار چـــــرخ بــگــرفــتـیــم مــــا
بانگ گردش های چرخ است این كه خلق
می نوازندش بــه تنبور و بــه حــلـق
مــا هــمـه ابنای آدم بــــودهایـــم
در بـهـشــت این لحنها بـشـنــودهایـــم
خشک سیمی ،خشک چوبی، خشک پوست
از کجا می اید این اوای دوست
درود بر هنرمندان استان لرستان . اميدوارم بيشتر به مسائل هنري بويژه موسيقي پرداخته شود
[پاسخ]
دل رنجور به تنبور نوايي دارد … دل غمديده ي خود را به نوايش داديم .. مولانا.
درود بر خانم گرمسيري
[پاسخ]
غزلي زيبا از مغني عاشق و نوازنده ي چيره دست تنبور شهيد سيد خليل عالي نژاد
_______________________________________________________________
با خیالت عشقبازی میكنم
درد دل را چاره سازی میكنم
تا غم هجرت شده مهمان دل
هر دمش مهمان نوازی میكنم
سوخت عشقت جان و تن رازان سبب
شعله سان عزم فرازی میكنم
از برای مرحم درد فراق
گوش با گلبانگ سازی میكنم
در قمار عشق جانان یكشبد
هستی ام را پاكبازی میكنم
در شرار سینه ی صد پاره ام
عرضه بر خوبان نیازی میكنم
گفت از چه نا امیدی بیقرار
عاقبت بنده نوازی میكنم
_________________
توصيفي زيبا بود از امامقلي امامي عزيزي . مردي كه با پنچه هاي سحرآميزش تالار رودكي را به گريه انداخت
[پاسخ]
یارب این آتش که برجان منست…
صد چنانش کن که کردی برخلیل…
موفق و مويد باشيد آقاي قلندري بزرگوار . التماس دعا
[پاسخ]
كاش بيشتر در مورد اين تنبور زن بنويسيد؟ آيا مرحوم امامقلي امامي از فرقه اهل حق بودن؟
ما خودمان اصالتا از اين فرقه هستيم و ريشه در اين آيين داريم و باعث افتخاره
[پاسخ]
بله آقاي وفاي . مرحوم امامي اصالتا از دلفان هستن و در گزارشات قديمي خود را از جماعت اهل معرفي كرده است
[پاسخ]
با سلام و تشكر از سايت لكنا. اگه امكان داره از مقاماي اجرا شده توسط مرحوم امامي رو در سايت بذارين تا بتونيم دانلود كنيم و استفاده ببريم . ممنون
[پاسخ]
انشاالله در يك فرصت مناسب
[پاسخ]
مطلب جالبي بود . زنده باشيد گرامي
[پاسخ]
سپاسگزارم آقا جهانگير
[پاسخ]
در آن صبح سترون سرد پاییزی
نیستان سوخت
دستان سوخت
همین خنیانگر آیین مستان سوخت
بنال ای قمری کوکو زن افسانه های دور
بنال ای بینوا تنبور
تو ای از جفت همپرواز خود تا جاودان مهجور
بنال ای بینوا تنبور
به سوگ زیر و بم، غم ناله های مطربی پر شور
بنال ای بینوا تنبور
به سوگ بیقراری های آن شیدای شهر آشوب
به سوگ آخرین شیدایی شهر غریب عشق
ببار ای بیقرار، ای بی نشان تنبور
ببار ای بیقرار، ای بی نشان تنبور
بنال ای بینوا تنبور
بنال ای بینوا تنبور
موفق و موید باشید . بهره مند شدیم
[پاسخ]
بنال ای قمری کوکو زن افسانه های دور
بنال ای بینوا تنبور
ممنون و متشكر از آقاي ستوده
[پاسخ]
درود جنای حسینی عزیز…
گرچه مدتی ست از اشعارتان بی نصیبیم
اما شکر خدا که همیشه دستان پر مهرتان با نسیم هنر در پویایی و هنروری ست…
زنده و سربلند باشید
در پناه خدا!
[پاسخ]
با سلام و احترام خدمت سركار خانم شهبازي
حقير دورا دور جوياي احوال شما هستم و از مخاطبين هميشگي اشعار و سروده هاي زيبايتان.
انشاالله در كنار خانواده روزههاي خوب و خوشي داشته باشين
سعادت گر چه كم رنگ است…
ارادت همچنان باقي است…
موفق باشيد
[پاسخ]
دست مريزاد
[پاسخ]
مرحبا به شما دوست گرامي
برام خيلي جالب بود كه شهرستان كوهدشت اينگونه هنرمنداني رو در خودش داشته
[پاسخ]
دوست عزیز
اگر به ذات مردم این منطقه رجوع کنید متوجه خواهید شد که موسیقی عرفانی در ذات آنها متبلور است.
[پاسخ]
مست ميكند
رقص
پنجه هاي
امامقلي
………….
درود بر شما
[پاسخ]
آقايان بزرگوار مرتضوي – نوري – صفايي سپاسگزارم
[پاسخ]
تشكر ويژه از سايت لكنا به خاطر گزارش زيباي هنريشان.
واقعا عالي بود
[پاسخ]
امامقلی کهنسال یکی از ماهرترین نوازندگان “تنبور” ایران است و هنر اصیل و بکر او در نخستین برنامه اش در تهران منتقدان موسیقی را به تحسین وا داشت(روزنامه كيهان 1352)
تشكر فراوان از زحمات هنرمند لرستاني آقاي حسيني به خاطر اين كار بزرگ و فراموش شده .
[پاسخ]
از لطف شايسته ي شما جناب آقاي سرتيب نيا سپاسگزارم
[پاسخ]
سلام سید جان سلام مینوازم تار بر تارم مزن چنگ بر تار دل ازارم مزن سبک تار تو هز اران سبک داشت صد نوا بود و دل ارامم گذاشت گو که سید سبک تارت چیست چیست این نوای خوش نگارت چیست چیست گر ت بنوازی به تنبورت نوا جان میبخشی تو روحو جسم را ( شعر از حقیر تقدیم به استاد عزیز سید مجتبی حسینی )
[پاسخ]
پسر دايي عزيز و بزرگوارم آقاي وحيد(شهرام) شفيعي حقير را سرفراز فرمودين
و همچنين متشكر از هديه زيبايتان… شعري ناب و احساسي پاك
پيروز باشيد و در پناه خاصه مولا. يا علي مدد
[پاسخ]
بزن آن پرده ٬ اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
بزن این زخمه ٬ اگر چند در این کاسه تنبور نمانده ست صدایی
بزن این زخمه ٬
بر آن سنگ ٬
بر آن چوب ٬
بر آن عشق ٬
که شاید ٬
بردم راه به جایی .( شفیعی کدکنی)
درررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررود بر سیدخدااااااااااااااااااااااا
[پاسخ]
بزن این زخمه ٬ اگر چند در این کاسه تنبور نمانده ست صدایی
مشرف فرمودين گرامي
[پاسخ]
آفرين به اين ذوق و شوق
[پاسخ]
سپاس
[پاسخ]
منم به نوبه خودم از زحمات لكناييان تشكر ميكنم
[پاسخ]
سلام و درود بر شما
كاش در باب موسيقي تنبور بيشتر توضيح ميدادين
موفق باشيد…
[پاسخ]
«هيچ اگر سايه پذيرد، ما همان سايه هيچيم»
تنبور را سمبل کلام حق میدانند و حرمت آن بدان پایه است که در میان یارسان به ندای الحق معروف است. تقدس این ساز البته مربوط به شکل یا جنس مواد به کار رفته در ساختمان آن نیست، بلکه به خاطر ارزش معنوی آن است. این ساز در گوران و کرند «تمیُره»، در صحنه به «تمیَره» در میان لکهای لرستان و کرمانشاهان به تيمرَ معروف است و در اشعار سید یعقوب ماهیدشتی گاه به صورت تمور آمده است.
حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان، دو کانون اصلی گوران و صحنه است. تنبور ساز مقدس عرفانی از قدیمیترین سازهای ایرانی است و هزارههای عمر خود را پشت سر گذاشته. قلندری تکیده و لاغر و همیشه مسافر که نقش اندامش را بر سنگهای شش هزار سال پیش در شوش خوزستان و تپههای کیوان و بنییونس در اطراف شهر موصل پیدا کرده اند.
از مقامات و نغمههایی که در آن زمانها با این ساز نواخته شده اطلاع دقیق و مستندی در دست نیست، ولی میتوان ادعا کرد شاید مقامات کلام یارسان نزدیکترین نواها به آن نغمات باشد زیرا مقامات یاد شده و همچنین ساز تنبور بیش از هزار سال است که با احترام و تقدس و امانتداری توسط مردم یارسان حفظ شده است و امروز در مهد اصلی تنبور (منطقه گوران) هنوز نواهایی به گوش میرسد که بوی فرهنگ و تمدن کهنسال این مرز و بوم از آن به مشام جهان میرسد.
تنبور در رساله های پهلوی ایران باستان مربوط به قبل از ظهور اسلام
▪ تنبور در کارنامه اردشیر بابکان:
رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می باشد،کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است.
بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد.اردوان کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود.آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد،مردم جویا شدند که کار کیست،اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست.اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آوازخوانی سپری می نمود و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد.نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است.
سپاس از خوانندگان بزرگوار
[پاسخ]
مطلب زيبايي بود …
در خط سوم كه مرقوم فرمودين “در میان لکهای لرستان و کرمانشاهان به تیمرَ معروف است” لطفا اصلاح شود چون همان تميره صحيح مي باشد
موفق باشيد دوست خوب
[پاسخ]
مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی ) عارف بزرگ ایرانی در دیوان کبیر غزلیاتش موسوم به دیوان شمس تبریزی چندین بار کلمه ی تنبور را ذکر فرموده اند که در اینجا غزلی چند از آن دیوان عرضه می گردد:
دوش در مهتاب دیدم مجلسی از دور مست
طفل مست و پیر مست و مطرب تنبور مست
ماه داده آسمانرا جرعه ای زان جام می
ماه مست و مهر مست و سایه مست و نور مست
بوی زان می چون رسیده بر دماغ بوستان
سبزه مست و آب مست و شاخ مست انگور مست
خورده رضوان ساغری از دست ساقی الست
عرش مست و فرش مست و خلد مست و حور مست
زین طرف بزم شهانه از شراب نیم جوش
تاج مست و تخت مست و قیصر و فغفور مست
شمس تبریزی شده از جرعه ای مست و خراب
لاجرم مست است و از گفتار خود معذور مست
[پاسخ]
بسيار عالي بود
بهره مند شدم .
يا حق
[پاسخ]
منوچهری دامغانی در اشعار خود بارها به تنبور اشاره کرده است :
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا
خنیاگرانت فاخته و عندلیب را
بشکست نای در کف و طنبور در کنار
بیاد شهر یارم نوش گردان
به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور
بوستان عود همی سوزد تیمار بسوز
فاخته نای همی سازد طنبور بساز
دراج کشد شیشم و قالوس همی
بی پرده ی طنبوره و بی رشته ی چنگ
خول طنبور تو گویی زند و لاسکوی
از درختی بدرختی شود و گوید آه
بانگ جوشیدن می باشد مان
ناله ی بربط و طنبور و رباب
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره
چون دسته ی طنبوره گیرد شجر از چنگل
[پاسخ]
از شما دوست بزرگوار هم به خاطر ارسال اين شعر نغز سپاسگزارم
[پاسخ]
هنر معجزه عشق است. هرلحظه به شکلی و یا فرزند عشق است. که هردم به لباسی هنر تفسیر عشق است. نتیجة نهایی و هدف اصلی از خلق یک پدیده هنری تعبیر و تفسیر رمز و راز عشق رفته است دردل صاحب هنر که جز از این طریق قدرت بازگوی غوغای درون خود را نداشتند زیرا «من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدش»
– هنر جلوههای گوناگون و بسیار دارد که هریک به نوعی تعبیر عشقاند، گاهی پیام هنرمند عاشق به اهل راز ، از راه چشم قابل دریافت است در قالب نقاشی، پیکرتراشی، … خوشنویسی و گاه این پیام سمعی است و درک آن از راه شنیدن میسر است که دو تجلی عظیم آن یکی شعر است و دیگری موسیقی که این دو برای رسانیدن پرندة معنی به آشیانة فهم دو بال پروازند. [برگرفته از کتاب از دیرباز تاکنون (تنبور) (نوشته سید خلیل عالینژاد)]
بنازم به پنجه ي تنبور و تنبورنوازان – موفق باشيد . مقاله زيبايي بود
[پاسخ]
درود بر روانش باد که عرفان و سلوک را در موسیقی غنی ایران زمین به هم آمیخت و معجونی شگفت انگیز در تاریخ به یادگار گذاشتت
ياد و نام استاد سيدخليل عالي نژاد گرامي
[پاسخ]
بسيار عالي بود. دست مريزاد
[پاسخ]
سپاس گرامي
[پاسخ]
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق وصادقی ز کشتن مگریز
مردار شودهر آنکه او را نکشند
ياد و نام استاد سيد خليل عالي نژاد از نوازندگان مطرح تنبور گرامي باد
[پاسخ]
استاد سید خلیل عالی نژاد چهره بی ادعا و بی همتای تاریخ معاصر ایران در زمینه عرفان , سلوک , شناخت موسیقی غنی ایرانی و تنبور نوازی است که با صدایی شگفت انگیز و عارفانه اش روح و روان هر انسانی را دگرگون میکرد ..
پيروز باشيد
[پاسخ]
سپاس سيد
عالي بود
[پاسخ]
با عرض سلام احتراما ازآنجا که عنوان مقاله سبک نوازندگی هنرمند امامی ذکر گردیده است
باتوجه به اینکه به طور کلی دو سبک تنبورنوازی در محال یارسان نشین باختر ایران موجود بوده
قابل تشخیص و دارای هویت معلوم و مشخص می باشند که عبارتند از سبک گوران و سبک
صحنه خواهشمندم به طور مشخص در مورد سبک نوازندگی هنرمند امامی توضیحاتی کلی
بیان بفرمایید.
[پاسخ]
با توجه به محل زندگي اكثر مشاهر بزرگ اهل حق در لرستان و در اين ميان ظهور شاه خوشين لرستاني مي توان موسيقي را از جنبه هاي مختلف مورد ارزيابي قرار داد.
1-محل رواج موسيقي به خصوص تنبور كجاست يا كجا بوده؟
2- مقامات بكر و دست نخورده چگونه به گوران و صحنه منتقل شده اند؟
استان لرستان از نظر فرهنگ اصيل موسیقایی يكي از بارزترين استانهاي کشور به حساب مي آيد. به عنوان مثال ميتوان در قسمت لک نشین آن به دو مقام اصيل و بكر موسیقی “مور” و “چمری” اشاره كرد در منطقه لر و لك ولي اغلب لر “هوره ” جايگاه خاصي دارد و در مناطق يارسان نشين موسيقي تنبور قداست خود را حفظ كرده است، که اين موسيقي نه تنها از غني ترين فرهنگ هاي يارسان بلكه ایران به حساب مي آيد .به عنوان مثال ”شاه خوشيني”، “ياري” و “هاناي محمدبگ” هر چند مقامهاي عنوان شده هور و مور نيز از مقامات يارسان مي باشند ولي تا حدودي به دليل ارائه غلط آن توسط هنرمندان مطرح لرستان از رنگ و بوي تاريخي آن كاسته شده است.
قبل از پرداختن به اصل مطلب مورد نظر ذكر اين نكته حائز اهميت است كه از ميان سازهاي موجود در سپاه شاه خوشين تنبور بعنوان ساز تخصصي ايشان معروفيتي ويژه دارد و از اين نظر آن را ساز شاه خوشيني ناميده اند.
همانطوري كه عرض شد تنبور در زمان شاه خوشين و در بين بزرگان آن سپاه جايگاه خاصي داشته است و از آن زمان تا كنون مقامات و نغماتي بكر به جا مانده كه سينه به سينه آن را حفظ كرده اند.
ما ابتدا بايد به دنبال بنيان اين سازژبا قدمت و مقامهايش باشيم و بعد آن را به گوران و صحنه پيوند بزنيم..
بدون شك آغاز و پيدايش موسيقي آييني و مقامي در بين جامعه يارسان و در لرستان شكل گرفته است كه اين رخداد در قرن پنج هجري در دامنه هاي كوه بلوران و بابا عباس به صورت گروهي به اجراء درآمده و از اين رو ميتوان محل رشد و رواج تنبور را لرستان عنوان كرد اما پس از گذشت دوقرن يعني از زمان شاه خوشين به بعد با طي مراحل مختلف در هورامان سلطان اسحاق برزنجه اي ادامه دهنده جنبش يارساني ظهور ميكند و از ميان تمام سازها تنبور را به عنوان يكي از ركن هاي اساسي آيين ياري بر مي گزيند و همان راه و مقامي را مي رود كه شاه خوشين لرستاني بنيان نهاده و از اين جهت است كه تعدادي از اين مقامات از لرستان به منطقه هورامان و از هورامان به گوران انتقال مي يابد .
اگر بخواهيم موسيقي گوران را بيشتر معرفي كنيم ميتوان گفت به موسيقي خانقاهي و رقص و سماء نزديك تر است تا موسيقي مقامي هر چند مقاماتي توسط اساتيدي با قدمتي نه چندان دور سينه به سينه ارائه گرديده اما نبايد مدعي آن شد كه مقامات اصيل و بكر تنبور مختص به دو حوزه ي گوران و صحنه مي باشد و اين تمام ماجرا. براي اثبات نمودن اين ادعا كه پيدايش و رواج موسيقي تنبور در دو منطقه گوران و صحنه بوده ، نياز به مدرك مستدل و تاريخي است كه آن را پذيرفت نه ارائه مقالات و نوشته ها كه تعدادي از هنرمندان محلي آن هم با برنامه هاي از پيش ساخته شده در جشنواره هايي استاني يا كشوري در 20 سال گذشته به نمايش گذاشته اند.!!!
به نظر بنده مقامهاي تنبوري كه در حوزه گوران رواج دارد تحريري است برگرفته و مشابهه مقامهاي بكر و دسته نخورده يارسانيان لك نشين منطقه لرستان كه در اين ميان صحنه بيشترين شباهت اين مقامات را با منطقه لك نشين لرستان دارد. در اينجا اگر به سياه چمانه كردهاي منطقه گوران نگاه كنيم برداشتي از هوره ايست كه يارسانيان لرستان ميخوانند و مي نوازند و همين تفاوت مقامي ميتواند دليلي محكم و مستندي باشد بر موسيقي گوران كه برگرفته از مقامات اصيل لرستان بوده است و اين موسيقي مختص به دو يا 3 حوزه نيست بلكه مختص به لرستان و از داشته هاي شاه خوشين مي باشد.. قطع به يقين، مقامات تنبور از جايگاهي برخواسته كه داشته هايش كاملا يارساني بوده و از اين جهت است كه نمي توان آثاري از آن را در بين منطقه گوران و كردها پيدا كرد و نزديك بودن آن به صحنه به اين معناست كه اكثر يارسانيان صحنه كه لك زبان هستند از لرستان مهاجرت كرده و در صحنه براي هميشه سكونت گزيده اند . حال اگر گذرا به صحنه تشريف ببريد خواهي دانست هنوز روستاهاي با شهرت دلفاني كه اكثر آنها از دلفان مهاجرت كرده اند در آنجا يافت ميشوند از جمله اين روستاها مي توان به روستاي ” آبباريك” در مسير جيحون آباد صحنه اشاره كرد.
البته ناگفته نماند كه موسيقي گوران سبك و سياق و ويژگي هاي بارز خود را دارد و زيبايي منحصر به فرد كه در نوع خود بي همتاست.
[پاسخ]
دوست گرامی با پوزش جنابعالی در پاسخ درخواست حقیر به صحرای کربلا زده اید.
احتراما باید به عرض برسانم مقصود از سبک در هنر موسیقی بیان منحصر به فرد
واجرای لحن با اسلوب و روش خاص در بیان لهجه بااستفاده شخصی از تکنیکها و
متدهای نوازندگی برای بیان احساس میباشد.
به عنوان مثال اگر یک شنونده نیمه حرفه ای به قطعه ای موسیقی گوش بسپارد
به سبک آن پی خواهد برد واگر اندکی حرفه ای تر بشنود حتی ممکن است شخص
نوازنده را نیز حدس بزند.
مطلقا سوال بنده درمورد معرفی مقامهای دینی یارسان نبوده است زیرا این مقامها
تقریبا در 90% موارد در مناطق مختلف مشترک بوده و تفاوت تنها در سبک بیان است.
در موسیقی کلاسیک ایرانی 3 سبک اصفهان و تبریز و تهران موجود بوده که پیروی
از یکی از آنها به معنی انکار باقی نمی باشد.
حال با توجه به توضیح حقیر و با توجه به عنوان مقاله آیا جنابعالی معتقدید شیوه
نوازندگی هنرمند امامی منحصر به فرد است و می توان آنرا بعنوان سبکی مستقل
معرفی کرد و اگر چنین است وجه تمایز های این سبک چیست؟
خواهشمندم به جای بحثهای تاریخی غیر مستند و متعصبانه تنها به سوال پاسخ
بفرمایید.
[پاسخ]
جواب سوال شما در همين صحراي كربلاست. و چون زياد دقت نكرده ايد صحراي كربلا و سينا را با هم اشتباه گرفته ايد كاكايي عزيز…..
[پاسخ]
يا مه ێ جوواو پرسێاره م به ين يا ئه ڕا ھه ر سايتێ بچين ھامه ر په ێ ێت.
[پاسخ]
جناب آقاي كاكايي بزرگوار بنده به زبان عربي مسلط نيستم ايكاش ترجمه مي فرموديد 🙂
بايد خدمت حضرتعالي عرض شود كه به اين دليل داراي سبك خاص خودش هست كه از تلفيق شعر و آواز تشكيل شده و اوج و فرود آن كاملا با هم تفاوت دارد. براي تشخيص دادن سبك تنبورنوازي لرستان و مقامهاي كه زنده ياد امامي اجرا نمودند نياز به گوش دادن اين آثار است… تا كنون كمتر كسي توانسته كه از عهده اين شيوه نوازندگي بر آيد. داشتن دو سيم ،ابداء چند نوع كوك و…
می دانیم که شیوه نوازندگی هر ساز، به همراه تکامل و تکوین فیزیکی ساز در طول زمان تکامل می یابد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در این راه، اصول به صدا در آوردن، اجرای تزئینات، اسلوب نواختن مضراب، روشهای کَنده کاری و جزئیات بسیارِ دیگر ذره ذره و قدم به قدم رو به تکامل می گذارد و در طی سالها و بل قرنها ممارست و تلاش استادان و شاگردان عاشق، دقیق و پرنبوغ، صیقل می خورد و چون الماس تراش خورده، از حشو و زوایدش کاسته و بر ارزش و قدرش افزوده می شود.
استفاده بردیم سید جان . درود ها
[پاسخ]
موفق باشيد
[پاسخ]
خیلی به دل ننشست چون دلی نبودسیدجان (نوید ازآنکارا)
[پاسخ]
این هم نظر لطف شماست ناشناس آنکارا نشین
[پاسخ]
درود بر سید مجتبی حسینی طرهان
بسیار زیبا بود
سپاس
[پاسخ]
بنده کمال تشکروقدردانی دارم ازاستاد عزیز ودوست داشتنی شهرمان جناب آقای حسینی عزیزبخاطر زنده نگهداشتن یاد وخاطره پدرمان
[پاسخ]
یا علی مدد…
درود بر شما بزرگوار. با توجه به اینکه اشاره کردید به آثار ضبط شده مرحوم امامقلی عزیزی گوش داده اید. آیا آلبومی از کارهای آنمرحوم منتشر شده و یا در بازار موجود میباشد ؟ سپاس
[پاسخ]
سلام سید
واقعا عالی بود دستتون درد نکنه
ان شاالله کارای بیشتری از شما بخونیم و شاهد موفقیت های بزرگترتون باشیم…
[پاسخ]
ممنون و مرسی از شما
خیلی خوشحالم که در سرزمینی زندگی میکنم که در گوشه گوشه اون مردان هنرمندی مانند امامقلی زندگی کرده و خلق اثار هنری کردن ، همین گستردگی مشهوریت این هنرمند بزرگ نشانه ارزش هنر اوست
روحش شاد
[پاسخ]