داستان کوتاه/ محمد رضا نظری دارکولی
محمد رضا نظری دارکولی تفکر روباه سه بچه روباه به قصد استقلال در زندگي از مادرشان جدا گشتند و از آن پس ميبايست براي شكم خود غذا تهيه مينمودند؛ دو نفر از آنها خيلي زيرك، چابك و تيز پنجه بودند و هر روز با موفقيت شكار ميكردند. اما نفر سوم قبل از […]
محمد رضا نظری دارکولی
تفکر روباه
سه بچه روباه به قصد استقلال در زندگي از مادرشان جدا گشتند و از آن پس ميبايست براي شكم خود غذا تهيه مينمودند؛ دو نفر از آنها خيلي زيرك، چابك و تيز پنجه بودند و هر روز با موفقيت شكار ميكردند. اما نفر سوم قبل از انجام هر عمل آنقدر فكر ميكرد كه اگر شكار بود از چنگ ميگريخت.
بچه روباههاي ديگر مدام بر او و اعمالش ميخنديدند و اجازة خوردن از شكارشان را به او نميدادند. تا اين كه يك روز از شدت گرسنگي رو به مرگ ميرفت، تمام توانايياش از دست رفته بود. در اين حال ناگهان لانة خرگوشي يافت كه خرگوش مادر در كنار تنها بچهاش كز كرده بودند؛ چون تصميم شكار گرفت و نزديك شد، خرگوش مادر به سرعت گريخت و او توانست به راحتي بچه خرگوش را به دهان گرفته و به لانهاش ببرد.
خرگوش مادر به خاطر از دست دادن بچه آن محل را به قصد جنگلي ديگر ترك كرد. اما در بين راه اندوه بر او چيره گشت و جان سپرد. بچه روباه همچون در فكر فرو رفت، خوردن خرگوش را صلاح ندانسته آن را به لانهاش باز گرداند. سپس با شكمي گرسنه به لانه بازگشت و از شدت ضعف تلف شد.
از طرفي ديگر بچه خرگوش نيز چون كه به شير مادر احتياج داشت بدون وجود او نتوانست زنده بماند و مرد.
عالی بود ممنون
[پاسخ]
در این داستان کنار گذاشتن خوی طبیعی جمعی مساوی با مرگ و نابودی و زیان بیان شده. و چاره ای برای انسان نمی بیند جز این که حتماً مانند بقیه باشد والا حذف می شود. یعنی پایان هر تفکر جدید. بنابراین بهتر است همیشه افقی روش از موثر بودن حرکت های نوبنیاد به نمایش گذاشته شود تا خوانند را به تحرک و تحول تشویق کند
[پاسخ]
در داستان تفکر فلسفه گرایانه و حرکات نودوستانه منتهی به زیان و خسران و پوچی می شود. که به نوعی درست است زیرا فلسفه فقط دریچه ای را برای زندگی کردن باز می کند که باید از آن عبور کرد و نباید در قاب آن مات ماند و در چیستی ها و چرایی ها گم شد. حرکت نودوستانه و نوعاً مهربانی بدون پایه عقلی نیز ممکن است منجر به زیان شود. در داستان برای برجسته کردن موضوع نوع افراطی واقعیت به نمایش گذاشته شده تا ذهن خواننده به جایی دیگر نرود. اما افراط هم در این گونه موارد هم باید با ظرافت باشد تا خواننده واقعیت را یک طرفه درک نکنند. و در ادامه افراط خود را بانقضی ظریف بشکند و شدت آن را بکاهد.
[پاسخ]