کدام زبان زبان مادری من است؟/ فرزاد کدخدایی

  کدام زبان زبان مادری من است؟ فرزاد کدخدایی   امروزه خیلی ها از زبان مادری واهمیت ان نام میبرند و روزی درسراسر جهان برای پاسداشت زبانهای مادری برگزیده شده است، اما به راستی کدام زبان درایران برای یک کرد ویا لر ویا بلوچ ولک ،گیلک،مازنی وآذری، زبان مادریست؟آیا زبان مادری زبانی است که ایام […]

21yqpo97d60farzad-azizi

 

کدام زبان زبان مادری من است؟

فرزاد کدخدایی

 

امروزه خیلی ها از زبان مادری واهمیت ان نام میبرند و روزی درسراسر جهان برای پاسداشت زبانهای مادری برگزیده شده است، اما به راستی کدام زبان درایران برای یک کرد ویا لر ویا بلوچ ولک ،گیلک،مازنی وآذری، زبان مادریست؟آیا زبان مادری زبانی است که ایام کودکی با آن حرف زدن را آغاز کرده ایم ؟یا زبانی است که امروز با آن به اختیار و یا اجبار حرف میزنیم؟یا زبانی است که دوستش داریم؟ و آیا زبانی زبان مادری نیست که به زبان نیاکان همه ی ایرانیان (پهلوی و اوستایی) نزدیک تر است؟

من خود به لکی زبان گشوده ام وبه فارسی درس خوانده ام وامروزه بیشتربا زبان انگلیسی وفارسی سروکار دارم حال کدام زبان برای من بایستی مهم باشد؟! و به راستی کدام زبان زبان مادری من است؟ من لکی را زبان مادری ام میدانم و دوست دارم درمورد آن بنویسم، چون همانند کردی ولری و..بیشتر از فارسی کنونی  به زبان نیاکانم  نزدیک است و در ضمن زبانی در تهدید انقراض است، ولی علاقه ی وافری نیز به فارسی دارم ،بزمم با حافظ و رزمم با فردوسی است واگر در جایی خواستم کمی از بوق های ممتد صنعتی شدن بگریزم شعری از مولوی را میخوانم ولی دلم خوش است به باباطاهر لک و شاه خوشین و شامی و افسر و شهریار..

بارها با خود اندیشیده ام اگر من درجایی دیگر بدنیا می آمدم چه؟آیا باز هم این گونه می اندیشیدم؟نمی شود گفت،گمان نکنم چرا که درتعریف عرف امروز زبان مادریم چیز دیگری بود بنابراین این یک امر کلی نمی تواند باشد و نسبی است، پذیرش این ایده البته کار ساده ای نیست ولی یک واقعیت است.

بگذریم وقتی آرام آرام داشتم زبان فارسی را یاد می گرفتم(تدریس محاوره ای به لکی بود ولی رسمی به فارسی) با چند مشکل مواجه بودم که فکر میکنم مشکل همه ی افراد غیرفارس زبان درایران است برای یادگیری، در زیر چند تا از آنها آورده می شود:

خط: مهمترین مشکل زبان فارسی برای گسترش ویادگیری خط است چرا که با خطی نوشته می شود که ازآن یک زبان دیگر است،اگر یک تازی دوتا "ط ت" وسه تا "س ص ث" دارد حقش است چرا که هرکدام را با آوایی جدا تلفظ می کند ولی وقتی یک فارس همه را با یک  صوت و تلفظ میخواند آیا لزومی دارد به چند جور نوشته شوند؟ آیا وقت آن نرسیده است بزرگان ادب وهنر دراین مورد آستین ها را بالا بزنند وکاری بکنند؟

تکیه بر بیگانگان: زبان فارسی درجاهایی که کلمه برابر ندارد ویا برایش ساخته نشده است چرا بجای تکیه بر زبان های هم خانواده اش چون کردی بلوچی لکی ولری وگیلی وتالشی و..دست به دامان زبان های بیگانه ای چون عربی ولاتین میشود،آیا اگر بجای عصرگفته شود ایواره ویا بجای برعکس گفته شود چاورشه وبجای عمو، تاته وبجای شمال باکور وهزاران کلمه دیگر که در گویش های ایرانی هست، بهتر نیست؟

آیا تدریس وآموزش زبان های محلی که بر حسب اتفاق بیشترشان از زبان رسمی به زبان های باستانی نزدیکتراند خدمتی به زبان رسمی و به ایران وایرانی نیست که برخی ها آن را در برابر زبان رسمی قلمداد می کنند، آیا وقت آن نرسیده است تفکرات پان .. پایان یافته ونگاهی هوشمندانه به زبان ها وگویش های محلی داشته باشیم واز ظرفیت های آنها برای ارتقا زبان رسمی فارسی استفاده شود تا فارسی تبدیل به پارسی شود که زبان مادری همه ی ایرانیان گردد.

بنابراین من ایرانی ام ولک زبان،زبان مادریم البته لکی است چون که لکی از فارسی کنونی به زبان نیاکانم (پهلوی ) نزدیک تر است.

 واگر زبان فارسی کمی پیرایش شود و بجای استفاده از کلمه های بی شمار لاتین وعربی از زبان های محلی هم خانواده اش چون لکی وکردی و بلوچی و لری.. استفاده کند زبان مادریم نه لکی که پارسی خواهد شد.