نگاهی به زندگی یکی دیگر از بزرگان غضنفری/ بزرگی که برای دوستدارانش هرگز فراموش نمیشود.
چو خواهی که نامت بود جاودان مکن نام نیک بزرگان نهان بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد حاج حسین آزادبخت: عبدرضاخان غضنفری فرزند علیرضاخان نوهی امانالهخان سردار بهادر حاکم سابق ترهان از سال 1307 تا سال 1325 شمسی به مدت 18 سال حاکم بر سلسله و ترهان بودند عبدرضاخان جوانی رشید، […]
چو خواهی که نامت بود جاودان مکن نام نیک بزرگان نهان
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
حاج حسین آزادبخت: عبدرضاخان غضنفری فرزند علیرضاخان نوهی امانالهخان سردار بهادر حاکم سابق ترهان از سال 1307 تا سال 1325 شمسی به مدت 18 سال حاکم بر سلسله و ترهان بودند عبدرضاخان جوانی رشید، شجاع و آگاه در مسائل روز در مدت کمی که جانشین پدرش شد بزرگترین مالک کوهدشت در لرستان بودند با اینکه سنی از او نگذشته بود در میان بزرگان ترهان حرف اول را میزد و مورد احترام همه اهالی بود حاکمان استان برای او حساب و کتاب جداگانهای داشتند و به او احترام مینهادند او جوانی دانا و نیکاندیش و باسواد و خوشخط بود در مدت کوتاهی که سرپرستی تمام املاک وسیع امانالهخان سرداربهادر و پدرش به او محول شده بود به خوبی از عهدهی ادارهی آن برآمده بود و در دستگاهای دولتی جایگاهی والا داشت که بدبختانه در یک تصادف رانندگی در محل فعلی بهشتزهرای کوهدشت جان خود را از دست داد.
مرگ عبدرضاخان در سال 40زمانی اتفاق افتاد که هنوز یک سال از مرگ علیرضاخان نگذشته بود. هنوز دوستداران این خانواده لباس سیاه را از تن درنیاورده بودند که برای بار دوم سیاهپوش شدند در این مدت طرفداران آنها ماتمزده بودند و از شادی خبری نبود چون در حقیقت همه مردم عزادار بودند در این یکسال کسی برای نوجوان خود عروسی نیاورد و خندهای بر لب کسی مشاهده نشد و شادی از این دیار کوچ کرده بود و دلها همه غمبار بودند و جای برای شادی نبود که بار دوم بخت ار این خانوادهی محترم برگشت و با مرگ عبدرضاخان مدت یکسال دیگر سیاه بر تن دوستان و آشنایان نشانیده شد. در این دو سال صدای سازی به گوش نرسید و نوازندگان دیگر سازی نمینواختند و غیر از صدای مویه و گریه صدای شنیده نمیشد برای دوستان این خاندان فقط سیاهی و اندوه و غم هویدا بود و از شادی و خرمی خبری نبود در ایام جشن ملی نوروز هم در این دو سال کسی لباس سیاهش را بیرون نیاورد باید بگویم آسمان هم غمبار بود صدای آواز بلبلکان شنیده نمیشد تمام سازها خاموش شده بودند وقتی صدای ساز و آوازی نباشد که در آسمان پخش شود و به گوش پرندگان برسد تا آنها هم شاد شوند آنها هم خاموش میشوند مانند گورستان قدیمی که حتی صدای پرندگان به گوش نمیرسد. پس شهر ما در این دو سال مانند شهر مردگان شده بود و همه جا غم و اندوه همدم اهالی و دوستداران شده بودالبته میشود گفت شاید عدهای کم هم در مرگ آنها شاد شده باشند ولی خدا میداند من که خود شاهد این اندوه بزرگ بودم ندیدم کسی در مرگ علیرضاخان و فرزند شجاعش شادی کند ولی قبل از مرگ علیرضاخان در کوهدشت بخصوص در بین طرفداران او اگر کسی عروسی برای جوانش میآورد حضور علیرضاخان در آن جشن سبب شادی هر چه بیشتر مردم میشد و اگر هم کسی از یاران او فوت میکرد همه ناراحت بودند مردم آن زمان در شادی و غم همدیگر شریک بودند و در این عزا چه گیسوها بریده شد؟ اگر دروغ نگفته باشم در مرگ علیرضاخان خرمنی از گیس زنان و دختران طرفدار او بریده شد زنان با حالتی پریشان و بیقرار اندامشان را پلاس پوشانده بودند فلک تحت تأثیر زاری مویهگران قرار داشت چه گیسوانی که از دم تیغهای الماسگونه بریده شده بود گونههای زنان را دیدم که از زخم ناخنها شیار برداشته بودند خوانین همه غمگین، دهان پر از فغان و خون و خونابه بر صفحه رخساری جاری و چون برگ گل موج بسته و زاری نازپروردگان و نغمههای ساز عزا روز محشر را مجسم ساخته بود. جویهای خون از گونهها زنان فواره بسته و فرو ریخت از این فقدان عظیم فریاد و وایلا برخواست و عزای حسینی برپا شده بود با شنیدن مرگ آن سردار بزرگ لرستان به شیون و زاری پرداختند و مرد، زن، بزرگ و کوچک همه داغدار شده و مردم فریاد میزدند و میگفتند هیهات از این روز محشر و رستاخیز.
اینان همه داغ بر دل دارند و سیاه پوشیده و سیاهپوش کردند و نزدیکان خاک بر سر و سر بر سنگ میکوبند و تمام بزرگان در این غم گران زار زار گریه سر میدهند و در هر گوشهای از محوطه بزرگ سکونت علی رضاخان مویه گران با صدای دردناک مویه میکردند و زنان با صدای مور و مویهگری شیون سر میدادند این بود عزای نوجوان از دست رفته ما.
عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست. سعدی
منبع: نشریه ی اینترنتی بلوطستان
خاندان غضنفری افتخارمامردم زاگرس نشینند.
[پاسخ]
ممنون از درج مطالبتون درباره تاریخ طرهان و کوهدشت با اوصافی که ما از بزرگانی چون شما از خاندان غضنفری شنیده ایم مخصوصا پاکدامنی آنها مسرور شده و به خود می بالیم
[پاسخ]
باسلام وخسته نباشید وتشکر از قلم توانایتان خواهشا در مورد سایر خوانین غضنفری (خانواده امیراشرف)هم بنویسید.هر چندهردوخانواده محترم هستند واز افتخارات لرستان می باشند
[پاسخ]
واقعا خوانین لرستان همه خوبن
[پاسخ]
ممنون از مطالب عالی بود
[پاسخ]
آزادبخت شما تاریخ شفاهی طرهان را میدانید همان سینه به سینه میباشد شما از نامداران غضنفری چیزی نگقته اید
مانند قاسم خان غضنفری و سیف الله خان غضنفری که از نوادر روزگار خود بوده است چیزی نگفته اید.
خواهشا بنویسید
[پاسخ]
خانواده غضنفری افتخار رومشگانند در ایران
[پاسخ]